فروید و پیروان وی عقیده دیگری دارند ، مدعی هستند که اخلاق کهن را در امور جنسی باید واژگون کرد و اخلاق جدیدی را جایگزین آن نمود . به عقیده فروید و پیروانش ، اخلاق جنسی کهن بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و ناراحتی بر سر بشر آمده است از ممنوعیتها و محرومیتها و ترسها و وحشتهای ناشی از این ممنوعیتها که در ضمیر باطن بشر جایگزین گشته آمده است . برتراند راسل نیز در اخلاق نوینی که پیشنهاد میکند همین مطلب را اساس قرار میدهد . او به عقیده خود در زمینه اخلاق جنسی از منطقی دفاع میکند که در آن احساساتی از قبیل احساس شرم ، احساس عفاف و تقوا ، غیرت ( حسادت از نظر او ) و هیچ گونه احساس دیگری از این گونه که وی و امثال او آنها را " تابو " میخوانند وجود نداشته باشد . معانی و مفاهیمی از قبیل : زشتی ، بدی ، رسوائی در آن راه نیابد ، فقط متکی به عقل و تفکر بوده باشد ، محدودیت جنسی را فقط آنقدر میپذیرد که در مورد ممنوعیتهای غذائی قابل پذیرش است . وی در کتاب " جهانی که من میشناسم " در فصل مربوط به اخلاق تابو در پاسخ پرسشی که از وی میشود به اینکه : " آیا هیچ گونه پند و اندرزی برای کسانی که بخواهند درباره امور جنسی خط مشی درست و عاقلانهای در پیش گیرند دارید ؟ " میگوید : " . . بالاخره لازم است که مسئله اخلاق جنسی را هم مانند سایر مسائل مورد بررسی قرار دهیم . اگر از انجام عملی زیانی متوجه دیگران نشود دلیلی نداریم که ارتکاب آنرا محکوم کنیم . . . " اشکال در پاسخ پرسش دیگر به اینکه : " بنا به عقیده شما باید هتک عصمت را محکوم ساخت ولی شما اعمال منافی عفت معمولی را چنانچه خسارتیبار نیاورد محکوم نمیکنید ؟ " میگوید : " بله همین طور است ، ازبین بکارت یک تجاوز جسمی در میان افراد است ، اما اگر با مسائلاعمال منافی عفت مواجه شدیم آنوقت باید موقعیت را در نظر گرفت وملاحظه کرد در چنین موقعیت حساس دلائلی برای ابراز مخالفت وجود دارد یانه ؟ ما فعلا وارد این بحث نمیشویم که آیا احساساتی از قبیل حیا و غیره که امروزه اخلاق جنسی نامیده میشوند ریشه فطری و طبیعی دارد یا ندارد ، زیرا این بحث دامنه درازی دارد همین قدر میگوئیم این توهم پیش نیاید که واقعا علوم به آنجا رسیده که ریشه این مسائل را به دست آورده است آنچه در این زمینهها گفته شده جز یک عده فرضها ، و تخمینها نیست ، و خودفرض کنندهها به هیچ وجه وحدت نظر ندارند . مثلا فروید منشأ پیدایش احساس حیا را چیزی میداند ،راسل چیز دیگر ، ویل دورانت چیز دیگری ، علت اصلی تمایل این افراد به غیر طبیعی بودناین احساسات عدم موفقیت برای توجیه صحیح این احساسات است . ما فرض میکنیم این احساسات هیچ گونه وسیله طبیعی ندارد ، و میخواهیممانند هر امر قراردادی دیگر بر مبنای مصالح فرد و اجتماع و سعادت بشریت برای اینها تصمیم بگیریم ، ببینیم منطق و تعقل به ما چه میگوید ؟ آیامنطق و تعقل ایجاب میکند برای باز یافتن کامل سلامت روان و برای رسیدناجتماع به حد اکثر مسرت و سعادت تمام قیود و حدود و ممنوعیتهایاجتماعی را بشکنیم یا خیر ؟ مقتضای منطق و تعقل این است که با سنن وخرافاتی مبتنی بر پلیدی علاقه جنسی مبارزه کنیم و در عین حال موجبات طغیان و عصیان و ناراحتی غریزه را به نام آزادی و پرورش آزادانه فراهمنکنیم . طرفداران اخلاق جنسی نوین نظرات خود را بر سه اصل مبتنی کردهاند: 1 - آزادی هر کسی تا آنجا که مخل به آزادی دیگران نباشد باید محفوظ بماند .2- سعادت بشر در گرو پرورش تمام استعدادهائی است که در وجود وی نهاده شده است ، خودپرستی و بیماریهای ناشی از آن مربوط به آشفتگی غرائزاست . آشفتگی غرائز از آنجا ناشی میشود که میان غرائز تبعیض شود ، بعضی ارضاء و اشباع و بعضی دیگر همچنان ارضاءنشده باقی بمانند . بنابر این برای اینکه انسان به سعادت زندگی نائل آید باید تمام استعدادهای او را متساویا پرورش و توسعه داد . 3 - رغبت بشر به یک چیز در اثر اقناع و اشباع کاهش مییابد و در اثر امساک و منع ، فزونی میگیرد برای اینکه بشر را از توجه دائم به امور جنسی و عوارض ناشی از آن منصرف کنیم یگانه راه صحیح آن است که هر گونه قید و ممنوعیتی را از جلو پایش برداریم و به او آزادی بدهیم . شرارتها و کینهها و انتقامها همه ناشی از اخلاق خشن جنسی است . اینها است اصولی که اخلاق نوین جنسی رابر آنها نهادهاند و ما قصد داریم با بحث و تحقیق دراصول سه گانه فوق آنهارا مورد بررسی قرار دهیم.ادامه دارد...
اخلاق جنسی قسمتی ازاخلاق به معنی عام است . شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد. حیاء زن از مرد ، غیرت ناموسی مرد ، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر ، ستر عورت ، پوشاندن بدن زن از غیر محارم ، منع زنا ، منع لذت جویی نظری و لمسی از غیر همسر قانونی ، منع ازدواج با محارم ، منع نزدیکی با زن در ایام عادت ، منع نشر تصاویر قبیحه ، تقدس یا پلیدی تجرد جزء اخلاق و عادات جنسی بشمار میروند (*). اخلاق جنسی به حکم قوت و قدرت فوق العاده غریزه که این قسمت از اخلاق بشری وابسته به آن است ، همواره مهمترین بخشهای اخلاق به شمار میرفته است . ویل دورانت میگوید : سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاقی به شمار میرفته است ، زیرا غریزه تولید مثل ، نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد آن نیز مشکلاتی فراهم میآورد . و در نتیجه شدت وحدت همین غریزه و نافرمان بودن آن نسبت به قانون و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا میکند ، بی نظمی و اغتشاش در سازمانهای اجتماعی تولید میشد.نخستین بحث علمی و فلسفی که در اینجا به میان میآید این است که سرچشمه این اخلاق چیست ؟ چطور شد که مثلا خصیصه حیاو عفت در زن پیدا شد ؟ چرا مرد در مورد زن خود غیرت میورزد ؟ آیا این غیرت همان حسادت معمولی است که بشر آنرا در همه جا محکوم کردو استثناء در این یک مورد آنرا پسندیده میداند ؟ یا چیز دیگری است ؟ اگر همان حسادت است علت استثناء چیست ؟ و اگر چیز دیگر است چگونه میتوان آنرا توضیح داد ؟ همچنین منشأ زشت شمردن کشف عورت ، فحشاء ، ازدواج با محارم و غیره چیست ؟ آیا سرچشمه اینها خود فطرت و طبیعت است ؟(**) آیا فطرت و طبیعت برای اینکه به هدفهای خود نائل آید و به زندگی بشر که طبعا اجتماعی است نظام بدهد این احساسات و عواطف را در بشر نهاده است؟ یا علل دیگر در کار بوده و در طول تاریخ در روحیه بشر اثر کرده تا تدریجا جزء ضمیر اخلاقی بشر قرار گرفته است.اگر سرچشمه این اخلاق ، طبیعت و فطرت است چرا اقوام ابتدائی و اقوام وحشی زمان حاضر که هنوز مانند اقوام ابتدائی زندگی میکنند ، این خصائص را ، لااقل به شکلی که انسان متمدن دارد ، ندارند ؟ و به هر حال اصل و منشأ هر چه باشد و گذشته بشریت به هر نحو بوده است ، امروز چه باید کرد ؟ بشر در زمینه اخلاق جنسی چه راهی را بایست پیش بگیرد که به سرمنزل سعادت نائل آیدآیا اخلاق جنسی قدیم را باید حفظ کرد ویا باید آنرا در هم ریخت و اخلاق نوین جایگزین آن ساخت.ویل دورانت ، با اینکه ریشه اخلاق را نه طبیعت ، بلکه پیش آمدهائی که احیانا تلخ و ناگوار و ظالمانه بوده است میداند ! مدعی است که این اخلاق هر چند معایبی دارد اما چون مظهر انتخاب اصلح در مسیر تکامل است بهتر این است حفظ شود . وی درباره احترام بکارت و مسئله حیا و احساس شرم میگوید : عادات و سنن قدیم اجتماع ، نماینده انتخاب طبیعی است که انسان در طی قرون متوالی پس از گذشتن از اشتباهات بیشمار کرده ، و به همین جهت باید گفت با وجود آنکه احترام بکارت و احساس شرم ، از امور نسبی هستند و با وضع ازدواج از راه خریداری زن ارتباط دارند و سبب بیماریهای عصبی میشوند ، پارهای فوائد اجتماعی دارند و برای مساعدت در بقای جنسی یکی از عوامل بشمار میروند. ادامه دارد...
*و**:البته این موارد و معانی در فرهنگ ها و جوامع مختلف با هم متفاوت است،اما از یک سری تصور کلی پیروی می کنند و مشترکات زیادی نسبت به هم دارند.
از نظر اسلام ، علاقه جنسی نه تنها بامعنویت و روحانیت منافات ندارد ، بلکه جزء خوی و خلق انبیاء است .در حدیثی میخوانیم : ازاخلاق انبیاء دوست داشتن زنان است . رسول اکرم (ص ) و ائمه اطهار ( ع ) طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است ،محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار میکردهاند و بر عکسروش کسانی را که میل به رهبانیت پیدا میکردند سخت تقبیح مینمودند .یکی از اصحاب رسول اکرم ( ص ) کار عبادت رابه جائی رسانید که همه روزها روزه میگرفت ، و همه شب تا صبح به نمازمیپرداخت ، همسر او جریان را باطلاع رسول اکرم ( ص ) رسانید ، رسول اکرم( ص ) در حالی که آثار خشم از چهرهاش هویدا بود از جا حرکت کرد و پیشعثمان بن مظعون رفت ، و به او فرمود :ای عثمان بدان که خدا مرابرای رهبانیت نفرستاده است ، شریعت من شریعت فطری آسانی است ، من شخصا نماز میخوانم و روزه میگیرم و با همسرخودم نیز آمیزش میکنم ، هر کس میخواهد از دین من پیروی کند باید سنت مرا بپذیرد . ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر جزء سنتهای من است .
مطالبی که قسمتهای قبل درباره پلیدی علاقه جنسی و آثار ناشی از آن گفتیم مربوط بهگذشته دنیای غرب بود ، دنیای غرب در زمان حاضر در زمینه اخلاق جنسینسبت به گذشته ، باصطلاح یک دور 180 درجهای زده است امروز همه سخن ازتقدیس و احترام علائق و روابط جنسی و لزوم آزادی و برداشتن هر قید و بندیدر این زمینه است ، در گذشته آنچه گفته شده است بنام دین بوده و امروزنقطه مقابل آنها بنام علم و فلسفه پیشنهاد میشود .متاسفانه ما از ضرر افکار قدیم غربیها با همه ضعیف بودن وسایل ارتباطی (در زمان گذشته) میان اقوام و ملل ، مصون نماندیم و کم و بیش در میان ما رخنه کرد ، اماافکار جدیدشان در اوضاع و احوال حاضر سیل آسا بسوی ما روان است ( درقسمت دوم این بحث درباره افکار جدیدی که در زمینه اخلاق جنسی در جهانپیدا شده بحث میشود )در صفحات گذشته بحث مختصری در اطراف عقیده رائج جهان قدیم به پلیدیذاتی روابط جنسی مطلقا ، و تأثیر سوء عمیق این عقیده در آشفته ساختن ضمیربشر ایراد و به منطق اسلام در این زمینه اشاره شد در بحثهای بعدی آراء و عقاید متفکرین جدید در این زمینه که درست در نقطه مقابلاسلاف خودشان است مورد بحث و تحقیق قرار میگیرد.
پاورقی: آنچه در باره عقاید اسلام در مورد اخلاق جنسی ذکر شد قابل تعمل است ،البته بیشتر از این نظر که آنچه در زمان حاضر به نام اسلام و دین از آن صحبت می شود با آنچه که اغلب می بینیم تفاوت آشکار دارد. اگر چه منظور از حدیثی که در بالا ذکر شد این نیست که به هر زنی که می بینید بلافاصله ابراز محبت و تمایل کنید ، اما آنچه که اکنون از آن سراغ داریم بیشتر پا گرفتن عقاید غلط و غیر انسانی و غیرعقلانی در گذشته و در فرهنگ قدیم ما با نام تعالیم اسلامی و یا فرهنگ اصیل ایرانی است که بیشتر ناشی از افکار برتری جویی و مرد سالارانه در گذشته و ادامه آن تا زمان جاریست.در آینده بیشتر در این مورد صحبت خواهیم کرد. لطفا اگر در این زمینه نظری دارید ارسال کنید تادر صورت تمایل با نام خودتان درج شود .
این روزهاتعداد وبلاگها و سایتهایی که به هر بهانه ای درباره مسائل جن*سی می نویسند خیلی زیاد شده و فکر می کنم که روز به روز هم زیاد تر می شه . اما اکثر اونها به نقل داستانها و خاطرات نویسندگان شون می پردازه که بیشتر جنبه تخلیه روانی داره و برخی نیز تشویق به آزادی جنسی. به نظر میاد که برخی نیز با پس زمینه های سیاسی اقدام به این کار می کنند مخصوصا اونهایی که در خارج از ایران به وجود اومده و شکل گرفته اند. من به ندرت دیدم سایتها و وبلاگهایی رو که به این مسئله از جنبه های دیگه هم بهش پرداخته بشه . مثل جنبه های علمی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... ولی باز خیلی از اونهایی هم که به این جنبه ها می پرداختند بیشتر به نظر میاد که اهداف سیاسی رو دنبال می کنند ویا قصد دارند که نظرات خود را تحت عنوان آزاد اندیشی ، رعایت حقوق دیگران و عناوینی از این قبیل صحیح و موجه جلوه دهند. و به قول خود سعی دارن که موانع ذهنی را از پیش رو بردارند... مدام فرهنگ و رفتار مردم دیگر کشورها و مخصوصا کشورهای غربی با دیگر کشورها و مخصوصا ایران مقایسه کرده سعی دارند که فرهنگ ما را تماما دارای مشکل و فرهنگ غربی را بدون عیب و نقص نشان دهند . امشب اخبار، خبری رو پخش کرد که جالب بود و بد نیست اگر شما هم بدونید . در کشور ایتالیا که یکی از به اصطلاح باز ترین فرهنگ ها رو از نظر روابط جنسی در سطح دنیا داره 300 نفر به جرم سو استفاده از اینترنت ، راه انداختن سایتهای غیر اخلاقی و تشویق دیگران به اعمال غیر اخلاقی محاکمه می شوند.
خبر جالبی بود بیشتر از این نظر که اونهایی که طرفدار آزادیهای جنسی به هر شکل ممکن هستند و مدام کشورهای غربی رو مثال می زنند، احتمالا خوب می دونند که آزادی و حتی آزادی جنسی در خیلی از کشورهای غربی نیز محدودیتهایی رو در بر می گیره . اما به نظر میاد که آزادی مورد تبلیغ این افراد که مدام دربارش سخنرانی می کنند و مقاله می نویسند بیشتر شبیه یک هرج و مرج می مونه نه آزادی واقعی و حقوق مساوی و برابردر زمینه مسائل جن*سی.و اما یک خبر دیگه که امروز در اینترنت خوندم ، به نقل از منابع غیر رسمی داخلی و چند روزنامه خارجی نقل شده که درپایتخت کشور ایران،یعنی شهر تهران و حومه با جمعیتی در حدود 12 میلیون نفر حدود 300,000 نفر اقدام به خود فروشی و تن فروشی می کنند(که البته به نظر میاد رقمی مبالغه آمیز باشد).این تعداد تقریبا روزی 1,000,000 میلیون تماس جنسی با صدها هزار نفر دیگه بر قرار می کنندو هر روز دامنه و تبعات این کار بیشتر و بیشتر می شه. واقعا خبر تکان دهنده ایه هر چند که دفعه اول نیست که اخباری از این دست میشنوم و بار آخر هم نخواهد بود. اما چیزی که مسلم است این مسئله است که اگر این روند ادامه پیدا کنه در سالهای آینده با یک فاجعه بزرگ اجتماعی روبرو خواهیم بودکه دامنه اون ابعاد بسیار گسترده ای حتی در زمینه های دیگه نیز خواهد داشت.من در این وبلاگ بیشتر سعی دارم که بیشتر از بعد علمی و روانشناسی و اجتماعی و فرهنگی به این مسئله بپردازم و سعی می کنم از نظرات اندیشمندان و متخصصان خارجی و داخلی در باره این موضوع استفاده کنم و از شما خوانندگان محترم نیز دعوت می کنم تا نظرات و پیشنهادهای خود را بیان کنیم تا شاید به نتایج مثبتی در این زمینه برسیم. منتظر نظرات شما هستم ...
هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد بنابراین ، ازدواج که عمل پستی شمرده میشد بایست معدوم شود .با تبر بکارت درخت زناشوئی را فرو اندازید،این عقیده راسخ سن ژروم درباره هدف تقدس است کلیسا ازدواج را به نیت تولید نسل جایز میشمارد . اما این ضرورت ،پلیدی ذاتی این کار را از نظر کلیسا از میان نمیبرد ، علت دیگر جواز ازدواج ، دفع افسد به فساد است یعنی به این وسیله از آمیزشهای بی قید وبند مردان و زنان جلوگیری میشود . راسل میگوید : طبق نظریه سن پول ، مسئله تولید نسل هدف فرعی بوده وهدف اصلی ازدواج همان جلوگیری از فسق بوده است ،این نقش اساسی ازدواج است که در حقیقت دفع افسد به فاسد شمرده است کلیسا ازدواج را غیر قابل فسخ ، و طلاق را ممنوع میشمارد ، گفته میشود کلیسا خواسته است بدین وسیله ازدواج را تقدیس و از تحقیر آن بکاهد . ممکن است علت ممنوعیت طلاق و غیر قابل فسخ بودن ازدواج از نظرکلیسا این باشد که خواسته است برای کسانی که از بهشت تجرد رانده شدهاند جریمه و مجازاتی قائل باشد . چنانکه میدانیم عقاید تحقیر آمیز راجع به خود زن در میان ملل و اقوام قدیم مبنی بر این که زن انسان کامل نیست ، برزخی است میان انسان و حیوان ، زن دارای نفس ناطقه نیست ، زن به بهشت هرگز راه نخواهد یافت! و امثال اینها زیاد وجود داشته است ، این عقاید و آراء تا آنجا که از حدود ارزیابی زن تجاوز نمیکند اثر روانی، غیر از احساس غرور در مرد واحساس حقارت در زن ندارد . اما عقیده پلیدی علاقه و آمیزش جنسی مطلقاروح زن و مرد را متساویا آشفته میسازد و کشمکش جانکاهی میان غریزه طبیعی از یک طرف و عقیده مذهبی از طرف دیگر به وجود میآورد . ناراحتیهای روحی که عواقب وخیمی بار میآورد همواره از کشمکش میان تمایلات طبیعی وتلقینات مخالف اجتماعی پیدا میشود . از این جهت است که این مسئله فوق العاده مورد توجه محافل روانشناسی و روانکاوی قرار گرفته است .اما از نظر اسلام روابط جنسی را فقط مصالح اجتماعی حاضر یا نسل آینده محدودمیکند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد .متأسفانه دانشمندانی امثال برتراند راسل که از عقاید مسیحیت و بودائی و غیره در این زمینه انتقاد میکنند ، درباره اسلام سکوت مینمایند . راسل در کتاب زناشوئی و اخلاق همین قدر میگوید:کلیه بانیان مذاهب باستثناء محمد ( ص ) و کنفوسیوس ، اگر بتوان مسلک او ( کنفوسیوس ) رامذهب نامید ، توجهی به اصول سیاسی و اجتماعی نداشته و کوشیدهاند تکامل روح را از راه اشراق ، تفکر و فنا،فراهم کنند...
برای ماشرقیهاکه علاقه دو همسر را بیکدیگراز نشانههای بارزوجود خداوند میدانیم(نه یک عمل صرفا طبیعی و غریزی );ازدواج را ارزش ، و تجرد را یکنوع شر حساب میکنیم، هنگامیکه میخوانیم یا میشنویم بعضی از آئینها علاقه جنسی را ذاتا پلید ، و آمیزش جنسی را ( ولو با همسر شرعی و قانونی) موجب تباهی و سقوط میدانند دچار تعجب میشویم .عجیب تر آنکه میگویند : دنیای قدیم عموما گرفتار این وهم بوده است .برتراند راسل فیلسوف اجتماعی مشهور معاصر میگوید: عوامل و عقاید مخالف جنسیت در اعصار خیلی قدیم وجود داشته و بخصوص در هر جا که مسیحیت و دین بودا پیروز شد عقیده مزبور نیز تفوق یافت و سر تارک مثالهائی از این فکر عجیب مبنی بر اینکه چیز ناپاک و تباهی در روابط جنسی وجود دارد ذکر مینماید . در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است ادیان و راهبانی بودهاند که طرفداری از تجرد میکردهاند ، مانند اسنیتها ، در میان یهودیان و بدین طریق یک نهضت عمومی ریاضت در دنیای قدیم ایجاد شد . در یونان و روم متمدن نیز طریقه کلبیون جای طریقه اپیکور را گرفت . افلاطونیان نو نیز باندازه کلبیون ریاضت طلب بودهاند. از ایران ، این عقیده ( دکترین ) بسمت باختر پخش شد که ماده عین تباهی است و به همراه آن این اعتقاد به وجود آمد که هر گونه رابطه جنسی ناپاک است و این عقیده با جزئی اصلاح، اعتقاد کلیسای مسیحیت محسوب گردید. این عقیده قرنها وجدان انبوه عظیمی از افراد بشر را تحت نفوذ ترس آور و نفرتانگیز خود قرار داده و به عقیده روانکاوان نفوذ این عقیده،اختلالات روانی و بیماریهای روحی فراوانی را موجب شده است که از این جهت مانند ندارد. منشأ پیدایش اینگونه افکار و عقاید چیست ؟ چه چیز سبب میشود که بشر به علاقه و میل طبیعی خود به چشم بدبینی بنگرد و در حقیقت جزئی از وجود خود را محکوم کند ؟ مطلبی است که مورد تفسیر متفکرین قرار گرفته است و ما اکنون در صدد کاوش در آن نیستیم ، مثلا علل گوناگونی می توانند درگرایش بشر به این گونه افکار و آراء دخیل باشند .ظاهرا علت اینکه فکر پلیدی علاقه و آمیزش جنسی در میان مسیحیان تا این حد اوج گرفت ، تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا ، از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسی مسیح ، صورت گرفت . گفته شد علت اینکه مسیح تا آخر مجرد زیست پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت روحانیون ومقدسین مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام مدت عمر دانستند و پاپ، از میان اینچنین افرادی انتخاب میشود. به عقیده ارباب کلیسا تقوا ایجاب میکند که انسان از ازدواج خودداری کند راسل میگوید:در رسالات قدیسین به دو یا سه توصیف زیبا از ازدواج برمیخوریم، ولی در سایر موارد، پدران کلیسا از ازدواج به زشت ترین صورت یاد کردهاند.ادامه دارد...