اسارت مدرن

امروزه خشونت نسبت به زنان با یک سازماندهی مرموز در رسانه های گروهی نمود پیدا کرده و رسانه ها با نشر این مسائل، فرهنگ رفتار خشونت آمیز را در جامعه شکل داده اند.

مدارک تحقیقاتی روشنی وجود دارد که نشان می دهد زنان به نحو نامناسبی مانند قربانیان ترسیم می شوند، بنابراین خشونت نسبت به زنان اغلب ماهیت جنسی دارد و مجازات مهاجم اغلب پنهان است.

بررسی CRTC از تحقیق بر روی خشونت رسانه ای نشان داده است روابطی ضعیف اما مثبت بین نمایش خشونت آمیز در تلویزیون و رفتار تجاوزگرانه وجود دارد و معمولا از میان گروههای مختلف اجتماع، زنان بیشترین قربانیان این رفتارهای خشونت آمیز هستند.

این که آیا قوانین در مورد نمایش چهره زنان در رسانه ها و خشونت نسبت به آنان بحث کرده است جای سوالی جدی دارد. با توجه به این که قوانین تنها برای بخش های تلویزیونی و رادیویی به کار می روند و بینندگان و شنوندگان رادیو و تلویزیون اغلب سرگرمی هایشان را از کشورهای دیگر نیز به دست می آورند، بحثها در مورد تنظیم این گونه برنامه های خشونت آمیز سخت تر می شود.

متن کامل مقاله حاضر به همراه منابع و ماخذ در آخرین شماره فصلنامه پژوهش و سنجش - مرکز تحقیقات،مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیما - در دسترس است.

مساله خشونت نسبت به زنان پیش از آن که یک مساله خانگی، محلی، شهری، کشوری یا منطقه ای باشد یک مساله جهانی است و جهانی شدن معضلات و مشکلات، حداقل دستاورد قدرت طلبی سردمداران است.

آنان برای جهانی کردن مشکلات و معضلات از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند. امروزه انواع خشونت نسبت به زنان از خشونت های «نرم» تا خشونت های «سخت» با یک سازماندهی مرموز در رسانه های گروهی نمود پیدا کرده است و رسانه ها با نشر این اطلاعات افکار، ذهنیات و فرهنگ جامعه را شکل داده اند.

در این میان نقش انتخاب کنندگان و تدوین کنندگان پیام در چگونگی شکل گیری این فرهنگ و تحولات آن حائز اهمیت بوده است. از دیدگاه اغلب صاحبنظران ارتباطات، ابزارهای فرهنگی و رسانه های جمعی اعم از نوشتاری، دیداری و شنیداری قادرند به واسطه انتشار محتوا، تصاویر و اصوات مخرب، آسیب های فرهنگی از جمله خشونت نسبت به زنان را در جامعه ترویج کنند.

به عبارت دیگر برخورد رسانه ها در جوامع مختلف با مساله زنان از طرفی به دلیل فقدان یک جایگاه شایسته و هویت مستقل برای آنان و از طرف دیگر به دلیل ابزاری دیدن زن برای تولید، عرضه و فروش بیشتر کالاها، یک نگاه خرد و توام با خشونت است، از این رو بحث در مورد جنسیت و خشونت نسبت به زنان در رسانه های گروهی، مطالعه در مراحل جدید توسعه، تحقیق و پژوهش را ایجاب می کند.

در این میان حضور کسانی که از اندیشه خلاقیت و نگرش مناسب به موضوع برخوردار باشند عامل بسیار مهمی در چگونگی طرح مسائل زنان و نهادینه شدن ارزش ها و هنجارهای آن در سطح جامعه خواهد بود.

 خشونت در رسانه، خشونت در جامعه

همواره این سوال مطرح بوده که «آیا نمایش خشونت در رسانه ها موجب ایجاد خشونت در جامعه می شود؟» خشونت چیست؟

آیا خشونت صرفا مانند شلیک کردن و مشت زدن است، یا شامل تهدیدات کلامی یا خودداری از کمک مورد نیاز نیز می شود؟ «موجب شدن» به چه معناست؟

آیا همه بینندگان عمل مشاهده شده در رسانه را تقلید می کنند؟ یا این که فقط ممکن است «بعضی بینندگان» تحت «بعضی شرایط» به اقدامات تهاجمی روی آورند و به اظهارات خشونت آمیز متوسل شوند؟ منظور از جامعه چیست؟

آیا ما به دنبال تاثیرات جهانی هستیم یا خیر؟ در جواب باید گفت : تحقیقات در مورد کلیه جنبه های این مساله هنوز به پاسخ های جامع دست نیافته است. از طرف دیگر پاسخ مختصر به این پرسش همه جانبه، کار دشواری است با این حال تعداد زیادی از بررسی ها نشان می دهد که خشونت نسبت به زنان کم و بیش در رسانه ها نمایش داده می شود و این امر می تواند در بینندگان موجب رفتار تهاجمی شود.

زنان، قربانیان همیشگی

تحقیقات زیادی که در توصیف خشونت رسانه ای انجام شده است به این تصور که خشونت نسبت به زنان با خشونت در معنای کلی فرقی ندارد و معمولا اعتراضی نمی شود.

برای مثال زنان کمیته فرعی دولت فدرال در مطالعه خشونت نسبت به زنان عنوان می کنند: «به نظر می رسد خشونت رسانه ای نسبت به زنان در این کاربرد بسیار خاص و محدود باشد، به عبارتی این خشونت در صورتی می تواند تحت طبقه خاصی از خشونت رسانه ای گنجانده شود که حداقل 2شرط صحیح داشته باشد:

1-راههایی که در آنها خشونت علیه زنان تصویر شده، ضرورتا شبیه راههایی باشد که سایر خشونت ها به تصویر کشیده می شوند.

در رسانه های غرب خشونت نسبت به زنان غالبا به صورت یکی از شیوه های عادی زندگی نمایش داده می شود و تصورات نادرستی را که در این زمینه وجود دارد تقویت می کند.

2-توصیف خشونت رسانه ای نسبت به زنان مانند توصیف سایر گونه های خشونت، ضرورتا تاثیرات مشابهی بر بینندگان داشته باشد.

اما مدارک تحقیقاتی روشنی وجود دارد که نشان می دهد هر دو مورد فوق اشتباه است. به عبارتی این مدارک نشان می دهد زنان به نحو نامناسبی مانند قربانیان ترسیم می شوند، بنابراین خشونت نسبت به زنان اغلب ماهیت جنسی دارد و مجازات مهاجم اغلب پنهان است.

یک بی حرمتی اساسی!

محققان در حال موشکافی فرق بین خشونت و بی حرمتی هستند، آنان معتقدند:

1-بی حرمتی به حالتی گفته می شود که هیچ خشونتی اعمال نشده باشد. ایجاد اختلاف در قدرت یا فرصت شخصیت ها می تواند یک بی حرمتی باشد.

2-اعمال خشونت می تواند بدون بی حرمتی اتفاق بیفتد، در اغلب ورزشهای حرفه ای خشونت قابل ملاحظه ای به چشم می خورد اما حداقل هنگامی که پای اطاعت از مقررات به میان می آید، بی حرمتی کمتر دیده می شود.

شورای مشورتی وضعیت زنان در سال 1999 مطرح کرد: «بی حرمتی» احساسات و تجاربی را دربر می گیرد که تحقیر یک فرد، تحقیر پایه های روحی مشترک افراد، تحقیر جامعه و کاهش توجه به زندگی را شامل می شود.

هرزه نگاری در رسانه های غربی

صاحبان قدرت و سرمایه می کوشند با شگردهای تازه، بندهای اسارت را بر دست و پای مردم جهان محکمتر کنند، از این رو به کمک وسایل ارتباط جمعی با تولید داستان ها، نمایش ها، برنامه ها و فیلمهای مبتذل، مخاطب را به ماشین های مجهز به کنترل از راه دور تبدیل کرده اند تا طبق فرمان آنان حرکت کنند در نتیجه چنین رسانه هایی برای مخاطبان خود پیامی جز «سکس به علاوه خشونت» نخواهند داشت.

کتابهایی با ترویج فساد اخلاقی، سکس و آزادسازی روابط جنسی و نفی ارزشهای دینی و انسانی بستر و زمینه استثمار زنان را فراهم کرده است. فرهنگ سازی از طریق ادبیات، وسیله ای برای ایجاد خلسه های جنسی و آماده سازی جامعه برای رهایی جنسی است.

از طرف دیگر رسانه های جمعی مکتوب را باید یک جامعه جهانی یا به عبارت دیگر جهانی در یک نشریه نامید، از این رو می توان هر نوع آسیب را در عرصه های واقعی جامعه، در درون این رسانه مشاهده کرد.

تبلیغ تجاری، زشت ترین نوع تحقیر زنان در تمام رسانه های مکتوب و تصویری است، اما شایع ترین استفاده ابزاری از تصویر زنان، از طریق تبلیغات فیلمهای سینمایی یا کالاهای مصرفی با بهره برداری از چهره برخی زنان معروف در طرح جلد نشریات صورت می گیرد.

طبیعی است که هیچ گونه پاسخ عملی قانونی و غیرقانونی برای رفع این نیاز کاذب وجود ندارد. تداوم این وضعیت یا موجب فشار روانی و روان پریشی بیننده تصویر می شود یا زمینه رفتارهای غیرقانونی نظیر مزاحمت خیابانی را برای زنان ایجاد می کند.

هرزه نگاری یا پورنوگرافی سابقه دیرینه دارد، اما امروزه به هر نوع نمایش تصویری مستهجن یا نوشته های کتبی گفته می شود که به قصد انگیزش جنسی بیننده یا خواننده تولید شود.

بنا بر گزارش محققان آمار، تصویرگری تجاوز به عنف از طریق کتابهای ویژه پورنوگرافی در فاصله 1968-1974دو برابر و تصویرهای نشان دهنده خشونت جنسی در مجلات خاص در فاصله 1973 - 1977پنج برابر رشد یافته است.

در پایان باید گفت بررسی فجایع و آسیب های فرهنگی غیرقانونی در کشورهای مختلف نشان می دهد اولا رهاسازی جنسی موجب کنترل و تخلیه روانی نشده بلکه عاملی تشدیدکننده بوده است.

ثانیا اگر با معیار انسانی و الهی به حریم و حقوق زنان نگریسته شود، آمارهای آسیب و تجاوز به بیش از آنچه بوده نمی رسد زیرا آسیب پذیری شدیدتر و بیشتر زنان به این دلیل است که مرد با توجه به نیاز شدید جنسی و برخورداری از قوه قهریه، در یک جامعه بی بند و بار، زن را به چشم کالایی جنسی می بیند و از این رو او را مورد تعرض قرار می دهد.

هرچند چنین کارکرد منفی ای می تواند برای مردان نیز آسیب زا باشد و برای زنان برابر با از دست دادن هویت جنسی و مخدوش شدن حیثیت انسانی است.

رسانه ها اثرات منفی بلندمدت دارند

اثرات وسایل ارتباط جمعی در مورد خشونت می تواند کوتاه مدت و بلند مدت باشد. اثرات کوتاه مدت در قالب مدل محرک پاسخ بحث می کند.

بدین صورت که رسانه های جمعی قادرند حالت احساسی مخاطبان خود را تغییر دهند و در آنان هیجان، خشم و برخی حالات عاطفی ایجاد کنند و حتی منجر به تهاجم فیزیکی شوند. این اثر را «اثر هیجانی» می نامند.

رسانه ممکن است «اثر انگاره سازی» یا «اثر اطلاعاتی» داشته باشد که به آن یادگیری از طریق مشاهده گفته می شود.

در واقع این نوع اثر واکنش مقلدانه است و اطلاعات مربوط به رفتاری را ارائه می کند که برخی مخاطبان خواهان پیروی از آن هستند.

اما اثرات بلند مدت شامل حساسیت زدایی است که بر اثر مواجهه مکرر با خشونت حاصل می شود. به عبارتی نمایش مکرر تصاویر خشونت آمیز و تحقیر کننده در رسانه ها (تلویزیون، روزنامه ها) و از جمله هرزه نگاری (Pornography) و نمایش تصاویر کلیشه ای به صورت های مختلف رقص و آواز در کازینوها، مخاطبان را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث ایجاد رفتارهای خشونت آمیز و تحقیرکننده نسبت به زنان می شود.

در رسانه های غرب خشونت نسبت به زنان غالبا به صورت یکی از شیوه های عادی زندگی نمایش داده می شود و تصورات نادرستی را که در این زمینه وجود دارد تقویت می کند. در مجموعه های تلویزیونی تصویرهایی از شوهران و فاسقانی که زنان را کتک می زنند و به آنان تجاوز می کنند می توان یافت.

در تبلیغ محصولات بازرگانی نیز از موتور سیکلت تا نوشابه های الکلی، غالبا از جسم زنان استفاده می کنند. فیلم های ویدئویی همراه با موسیقی و تصنیف های عامه پسند، زنان را طوری نمایش می دهند که گویی همواره می خواهند به عنوان اشیایی جنسی مورد استفاده قرار گیرند.

تاکنون تحقیقات زیادی در مورد تاثیر نمایش های خشونت آمیز نسبت به زنان صورت گرفته اما واضح است که اکثر آنها کوششی در جهت حل مسائل مربوط به جنسیت نمی کنند.

نتایج یک تحقیق ده ساله در مورد تاثیرات خشونت در تلویزیون، که طی گزارشی ارائه شده است، این مطلب را تایید می کند که: «خشونت در تلویزیون می تواند منجر به رفتار تهاجمی در افرادی شود که چنین برنامه هایی را می بینند.»

بررسی CRTC از تحقیق بر روی خشونت نشان داده است که: «اگر چه خشونت در تلویزیون به تنهایی مسوول گرایش های تجاوزی و رفتار غیراجتماعی نیست، از جمله عوامل خطرناک به شمار می رود.

در حقیقت بیشتر مطالعات بر این توافق دارند که روابطی ضعیف اما مثبت بین نمایش خشونت در تلویزیون و رفتار تجاوزی وجود دارد.»

تحقیقی دیگر در مورد نمایش بیش از حد خشونت در تلویزیون نشان داده است بیش از 20سال نمایش خشونت در سه شبکه تجاری مهم ایالات متحده، سطح خشونت را به نحو بارزی افزایش داده است.

در پربیننده ترین زمان نمایش، میانگین رفتارهای خشونت آمیز در 20ساله ها، 4/5 درصد در هر ساعت بوده است (عملکردهای خشونت آمیز اعمالی هستند که طی آنها یک نفر مصدوم یا کشته می شود).

سیگنورلی نتیجه می گیرد در ازای هر 10مرد مرتکب خشونت، 11قربانی و در ازای هر 10 زن مرتکب خشونت، 16 قربانی وجود دارد. از این رو معمولا زنان بالاترین بها را می پردازند.

در ازای هر 10نفر که مرتکب خشونت می شوند، 21آسیب و 22قربانی دیده می شود. واقعا جالب است در بین 10گروهی که احتمال بیشتری برای قربانی شدن آنان وجود دارد تنها فقط یک گروه زن نیست آن هم جزو مردان مسن است.

نویسنده: آمنه  بختیاری
منبع: سایت باشگاه اندیشه

نظرات 1 + ارسال نظر
zohreh سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:55 http://shahheidari2007.blogfa.com

خوادبااونهایی هم صحبت بشم که تاحدزیادی هم عقیده هم هستیم. جادوییه این دنیای فناوری اطلاعات واونی برنده ست که قدرت بیشتری دراین علم داشته باشه.خوشبختانه توی کشورماهم وبلاگ نویسی به سرعت رشد پیداکرده ولی هنوز تاوبلاگ نویسی تخصصی فاصله زیادی داریم.
مدتیه بازهم به فکرادامه تحصیل افتادم.خوب یابد همیشه دلم می خواد توی زندگیم پیشرفت داشته باشم به واقع تنوع طلب هم هستم.برایم قابل هضم نیست که بعضی ها به زندگی یکنواخت خودشون ادامه می دند وگله ای هم ندارند.دنیای امروز دنیای پیشرفت وتحوله.فکرشوبکنید بااین استعدادهایی که توی کشورماست فقط کمی همت می تونه ماروبرترین بکنه.
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد