اخلاق جنسی و عقاید نوین ...

اخلاق جنسی قسمتی ازاخلاق به معنی عام است . شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد. حیاء زن از مرد ، غیرت ناموسی مرد ، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر ، ستر عورت ، پوشاندن بدن زن از غیر محارم ، منع زنا ، منع لذت جویی نظری و لمسی از غیر همسر قانونی ، منع ازدواج با محارم ، منع نزدیکی با زن در ایام عادت ، منع نشر تصاویر قبیحه ، تقدس یا پلیدی تجرد جزء اخلاق‏ و عادات جنسی بشمار می‏روند (*). اخلاق جنسی به حکم قوت و قدرت فوق العاده غریزه که این قسمت از اخلاق بشری وابسته به آن است ، همواره مهمترین بخشهای اخلاق به شمار می‏رفته است . ویل دورانت می‏گوید : سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاقی به شمار می‏رفته است ، زیرا غریزه تولید مثل ، نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد آن نیز مشکلاتی فراهم می‏آورد . و در نتیجه شدت وحدت همین غریزه و نافرمان بودن آن نسبت به قانون و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا می‏کند ، بی نظمی و اغتشاش در سازمانها‏ی اجتماعی تولید می‏شد.نخستین بحث علمی و فلسفی که در اینجا به میان می‏آید این است که سرچشمه این اخلاق چیست ؟ چطور شد که مثلا خصیصه حیاو عفت در زن پیدا شد ؟ چرا مرد در مورد زن خود غیرت می‏ورزد ؟ آیا این‏ غیرت همان حسادت معمولی است که بشر آنرا در همه جا محکوم کردو استثناء در این یک مورد آنرا پسندیده می‏داند ؟ یا چیز دیگری است ؟ اگر همان حسادت است علت استثناء چیست ؟ و اگر چیز دیگر است چگونه می‏توان آنرا توضیح داد ؟ همچنین منشأ زشت شمردن کشف عورت ، فحشاء ، ازدواج با محارم و غیره چیست ؟ آیا سرچشمه اینها خود فطرت و طبیعت است ؟(**) آیا فطرت و طبیعت برای اینکه به هدفهای خود نائل آید و به زندگی بشر که‏ طبعا اجتماعی است نظام بدهد این احساسات و عواطف را در بشر نهاده است؟ یا علل دیگر در کار بوده و در طول تاریخ در روحیه بشر اثر کرده تا تدریجا جزء ضمیر اخلاقی بشر قرار گرفته است.اگر سرچشمه این اخلاق ، طبیعت و فطرت است چرا اقوام ابتدائی و اقوام‏ وحشی زمان حاضر که هنوز مانند اقوام ابتدائی زندگی می‏کنند ، این خصائص را ، لااقل به شکلی که انسان متمدن دارد ، ندارند ؟ و به هر حال اصل و منشأ هر چه باشد و گذشته بشریت به هر نحو بوده است ، امروز چه باید کرد ؟ بشر در زمینه اخلاق جنسی چه راهی را بایست پیش بگیرد که به سرمنزل‏ سعادت نائل آیدآیا اخلاق جنسی قدیم را باید حفظ کرد ویا باید آنرا در هم ریخت و اخلاق نوین جایگزین آن ساخت.ویل دورانت ، با اینکه ریشه اخلاق را نه طبیعت ، بلکه پیش آمدهائی که احیانا تلخ و ناگوار و ظالمانه بوده است می‏داند ! مدعی است که این اخلاق هر چند معایبی دارد اما چون مظهر انتخاب اصلح در مسیر تکامل است بهتر این است حفظ شود . وی درباره احترام بکارت و مسئله حیا و احساس شرم می‏گوید : عادات و سنن قدیم اجتماع ، نماینده انتخاب طبیعی است که انسان در طی قرون‏ متوالی پس از گذشتن از اشتباهات بیشمار کرده ، و به همین جهت باید گفت با وجود آنکه احترام بکارت و احساس شرم ، از امور نسبی هستند و با وضع ازدواج از راه خریداری زن ارتباط دارند و سبب بیماریهای عصبی می‏شوند ، پاره‏ای فوائد اجتماعی دارند و برای مساعدت در بقای جنسی یکی از عوامل بشمار می‏روند. ادامه دارد...


*و**:البته این موارد و معانی در فرهنگ ها و جوامع مختلف با هم متفاوت است،اما از یک سری تصور کلی پیروی می کنند و مشترکات زیادی نسبت به هم دارند.

اخلاق جنسی از نظر اسلام ...

از نظر اسلام ، علاقه جنسی نه تنها بامعنویت و روحانیت منافات ندارد ، بلکه جزء خوی و خلق انبیاء است .در حدیثی می‏خوانیم : ازاخلاق انبیاء دوست داشتن زنان است . رسول اکرم (ص ) و ائمه اطهار ( ع ) طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است ،محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار می‏کرده‏اند و بر عکس‏روش کسانی را که میل به رهبانیت پیدا می‏کردند سخت تقبیح می‏نمودند .یکی از اصحاب رسول اکرم ( ص ) کار عبادت رابه جائی رسانید که همه روزها روزه می‏گرفت ، و همه شب تا صبح به نمازمی‏پرداخت ، همسر او جریان را باطلاع رسول اکرم ( ص ) رسانید ، رسول اکرم‏( ص ) در حالی که آثار خشم از چهره‏اش هویدا بود از جا حرکت کرد و پیش‏عثمان بن مظعون رفت ، و به او فرمود :ای عثمان بدان که خدا مرابرای رهبانیت نفرستاده است ، شریعت من شریعت فطری آسانی است ، من شخصا نماز می‏خوانم و روزه می‏گیرم و با همسرخودم نیز آمیزش می‏کنم ، هر کس می‏خواهد از دین من پیروی کند باید سنت ‏مرا بپذیرد . ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر جزء سنتهای من است .
مطالبی که قسمتهای قبل درباره پلیدی علاقه جنسی و آثار ناشی از آن گفتیم مربوط به‏گذشته دنیای غرب بود ، دنیای غرب در زمان حاضر در زمینه اخلاق جنسی‏نسبت به گذشته ، باصطلاح یک دور 180 درجه‏ای زده است امروز همه سخن ازتقدیس و احترام علائق و روابط جنسی و لزوم آزادی و برداشتن هر قید و بندی‏در این زمینه است ، در گذشته آنچه گفته شده است بنام دین بوده و امروزنقطه مقابل آنها بنام علم و فلسفه پیشنهاد می‏شود .متاسفانه ما از ضرر افکار قدیم غربیها با همه ضعیف بودن وسایل ارتباطی (در زمان گذشته) ‏میان اقوام و ملل ، مصون نماندیم و کم و بیش در میان ما رخنه کرد ، اماافکار جدیدشان در اوضاع و احوال حاضر سیل آسا بسوی ما روان است ( درقسمت دوم این بحث درباره افکار جدیدی که در زمینه اخلاق جنسی در جهان‏پیدا شده بحث می‏شود )در صفحات گذشته بحث مختصری در اطراف عقیده رائج جهان قدیم به پلیدی‏ذاتی روابط جنسی مطلقا ، و تأثیر سوء عمیق این عقیده در آشفته ساختن ضمیربشر ایراد و به منطق اسلام در این زمینه اشاره شد در ‏بحثهای بعدی آراء و عقاید متفکرین جدید در این زمینه که درست در نقطه مقابل‏اسلاف خودشان است مورد بحث و تحقیق قرار می‏گیرد.

پاورقی: آنچه در باره عقاید اسلام در مورد اخلاق جنسی ذکر شد قابل تعمل است ،البته بیشتر از این نظر که آنچه در زمان حاضر به نام اسلام و دین از آن صحبت می شود با آنچه که اغلب می بینیم تفاوت آشکار دارد. اگر چه منظور از حدیثی که در بالا ذکر شد این نیست که به هر زنی که می بینید بلافاصله ابراز محبت و تمایل کنید ، اما آنچه که اکنون از آن سراغ داریم بیشتر پا گرفتن عقاید غلط و غیر انسانی و غیرعقلانی در گذشته و در فرهنگ قدیم ما با نام تعالیم اسلامی و یا فرهنگ اصیل ایرانی است که بیشتر ناشی از افکار برتری جویی و مرد سالارانه در گذشته و ادامه آن تا زمان جاریست.در آینده بیشتر در این مورد صحبت خواهیم کرد. لطفا اگر در این زمینه نظری دارید ارسال کنید تادر صورت تمایل با نام خودتان درج شود .


نظرات...

این روزهاتعداد وبلاگها و سایتهایی که به هر بهانه ای درباره مسائل جن*سی می نویسند خیلی زیاد شده و فکر می کنم که روز به روز هم زیاد تر می شه . اما اکثر اونها به نقل داستانها و خاطرات نویسندگان شون می پردازه که بیشتر جنبه تخلیه روانی داره و برخی نیز تشویق به آزادی جنسی. به نظر میاد که برخی نیز با پس زمینه های سیاسی اقدام به این کار می کنند مخصوصا اونهایی که در خارج از ایران به وجود اومده و شکل گرفته اند. من به ندرت دیدم سایتها و وبلاگهایی رو که به این مسئله از جنبه های دیگه هم بهش پرداخته بشه . مثل جنبه های علمی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... ولی باز خیلی از اونهایی هم که به این جنبه ها می پرداختند بیشتر به نظر میاد که اهداف سیاسی رو دنبال می کنند ویا قصد دارند که نظرات خود را تحت عنوان آزاد اندیشی ، رعایت حقوق دیگران و عناوینی از این قبیل صحیح و موجه جلوه دهند. و به قول خود سعی دارن که موانع ذهنی را از پیش رو بردارند... مدام فرهنگ و رفتار مردم دیگر کشورها و مخصوصا کشورهای غربی با دیگر کشورها و مخصوصا ایران مقایسه کرده سعی دارند که فرهنگ ما را تماما دارای مشکل و فرهنگ غربی را بدون عیب و نقص نشان دهند . امشب اخبار، خبری رو پخش کرد که جالب بود و بد نیست اگر شما هم بدونید . در کشور ایتالیا که یکی از به اصطلاح باز ترین فرهنگ ها رو از نظر روابط جنسی در سطح دنیا داره 300 نفر به جرم سو استفاده از اینترنت ، راه انداختن سایتهای غیر اخلاقی و تشویق دیگران به اعمال غیر اخلاقی محاکمه می شوند.
خبر جالبی بود بیشتر از این نظر که اونهایی که طرفدار آزادیهای جنسی به هر شکل ممکن هستند و مدام کشورهای غربی رو مثال می زنند، احتمالا خوب می دونند که آزادی و حتی آزادی جنسی در خیلی از کشورهای غربی نیز محدودیتهایی رو در بر می گیره . اما به نظر میاد که آزادی مورد تبلیغ این افراد که مدام دربارش سخنرانی می کنند و مقاله می نویسند بیشتر شبیه یک هرج و مرج می مونه نه آزادی واقعی و حقوق مساوی و برابردر زمینه مسائل جن*سی.و اما یک خبر دیگه که امروز در اینترنت خوندم ، به نقل از منابع غیر رسمی داخلی و چند روزنامه خارجی نقل شده که درپایتخت کشور ایران،یعنی شهر تهران و حومه با جمعیتی در حدود 12 میلیون نفر حدود 300,000 نفر اقدام به خود فروشی و تن فروشی می کنند(که البته به نظر میاد رقمی مبالغه آمیز باشد).این تعداد تقریبا روزی 1,000,000 میلیون تماس جنسی با صدها هزار نفر دیگه بر قرار می کنندو هر روز دامنه و تبعات این کار بیشتر و بیشتر می شه. واقعا خبر تکان دهنده ایه هر چند که دفعه اول نیست که اخباری از این دست میشنوم و بار آخر هم نخواهد بود. اما چیزی که مسلم است این مسئله است که اگر این روند ادامه پیدا کنه در سالهای آینده با یک فاجعه بزرگ اجتماعی روبرو خواهیم بودکه دامنه اون ابعاد بسیار گسترده ای حتی در زمینه های دیگه نیز خواهد داشت.من در این وبلاگ بیشتر سعی دارم که بیشتر از بعد علمی و روانشناسی و اجتماعی و فرهنگی به این مسئله بپردازم و سعی می کنم از نظرات اندیشمندان و متخصصان خارجی و داخلی در باره این موضوع استفاده کنم و از شما خوانندگان محترم نیز دعوت می کنم تا نظرات و پیشنهادهای خود را بیان کنیم تا شاید به نتایج مثبتی در این زمینه برسیم. منتظر نظرات شما هستم ...

عقاید کلیسایی...

هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد بنابراین ، ازدواج که عمل پستی شمرده می‏شد بایست معدوم شود .با تبر بکارت درخت زناشوئی را فرو اندازید،این عقیده راسخ سن ژروم درباره هدف تقدس است کلیسا ازدواج را به نیت تولید نسل جایز می‏شمارد . اما این ضرورت ،پلیدی ذاتی این کار را از نظر کلیسا از میان نمی‏برد ، علت دیگر جواز ازدواج ، دفع افسد به فساد است یعنی به این وسیله از آمیزشهای بی قید وبند مردان و زنان جلوگیری می‏شود . راسل می‏گوید : طبق نظریه سن پول ، مسئله تولید نسل هدف فرعی بوده وهدف اصلی ازدواج همان جلوگیری از فسق بوده است ،این نقش اساسی ازدواج است که در حقیقت دفع افسد به فاسد شمرده است کلیسا ازدواج را غیر قابل فسخ ، و طلاق را ممنوع می‏شمارد ، گفته می‏شود کلیسا خواسته است بدین وسیله ازدواج را تقدیس و از تحقیر آن بکاهد . ممکن است علت ممنوعیت طلاق و غیر قابل فسخ بودن ازدواج از نظرکلیسا این باشد که خواسته است برای کسانی که از بهشت تجرد رانده شده‏اند جریمه و مجازاتی قائل باشد . چنانکه می‏دانیم عقاید تحقیر آمیز راجع به خود زن در میان ملل و اقوام قدیم مبنی بر این که زن انسان کامل نیست ، برزخی است میان انسان و حیوان ، زن دارای نفس ناطقه نیست ، زن به بهشت هرگز راه نخواهد یافت! و امثال اینها زیاد وجود داشته است ، این عقاید و آراء تا آنجا که از حدود ارزیابی زن تجاوز نمی‏کند اثر روانی، غیر از احساس غرور در مرد واحساس حقارت در زن ندارد . اما عقیده پلیدی علاقه و آمیزش جنسی مطلقاروح زن و مرد را متساویا آشفته می‏سازد و کشمکش جانکاهی میان غریزه طبیعی از یک طرف و عقیده مذهبی از طرف دیگر به وجود می‏آورد . ناراحتی‏های روحی که عواقب وخیمی بار می‏آورد همواره از کشمکش میان تمایلات طبیعی وتلقینات مخالف اجتماعی پیدا می‏شود . از این جهت است که این مسئله فوق العاده مورد توجه محافل روانشناسی و روانکاوی قرار گرفته است .اما از نظر اسلام روابط جنسی را فقط مصالح اجتماعی حاضر یا نسل آینده محدودمی‏کند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد .متأسفانه دانشمندانی امثال برتراند راسل که از عقاید مسیحیت و بودائی و غیره در این زمینه انتقاد می‏کنند ، درباره اسلام سکوت می‏نمایند . راسل در کتاب زناشوئی و اخلاق همین قدر می‏گوید:کلیه بانیان مذاهب‏ باستثناء محمد ( ص ) و کنفوسیوس ، اگر بتوان مسلک او ( کنفوسیوس ) رامذهب نامید ، توجهی به اصول سیاسی و اجتماعی نداشته و کوشیده‏اند تکامل روح را از راه اشراق ، تفکر و فنا،فراهم کنند...