اخلاق جنسی و عقاید نوین ...۲

فروید و پیروان وی عقیده دیگری دارند ، مدعی هستند که اخلاق کهن را در امور جنسی باید واژگون کرد و اخلاق جدیدی را جایگزین آن نمود . به عقیده فروید و پیروانش ، اخلاق جنسی کهن بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و ناراحتی بر سر بشر آمده است از ممنوعیتها و محرومیتها و ترسها و وحشتهای ناشی از این ممنوعیتها که در ضمیر باطن بشر جایگزین گشته آمده است . برتراند راسل نیز در اخلاق نوینی که پیشنهاد می‏کند همین مطلب را اساس‏ قرار می‏دهد . او به عقیده خود در زمینه اخلاق جنسی از منطقی دفاع می‏کند که در آن‏ احساساتی از قبیل احساس شرم ، احساس عفاف و تقوا ، غیرت ( حسادت از نظر او ) و هیچ گونه احساس دیگری از این گونه که وی و امثال او آنها را " تابو " می‏خوانند وجود نداشته باشد . معانی و مفاهیمی از قبیل : زشتی ، بدی ، رسوائی در آن راه نیابد ، فقط متکی به عقل و تفکر بوده باشد ، محدودیت جنسی را فقط آنقدر می‏پذیرد که‏ در مورد ممنوعیتهای غذائی قابل پذیرش است . وی در کتاب " جهانی که من‏ می‏شناسم " در فصل مربوط به اخلاق تابو در پاسخ پرسشی که از وی می‏شود به‏ اینکه : " آیا هیچ گونه پند و اندرزی برای کسانی که بخواهند درباره امور جنسی خط مشی درست و عاقلانه‏ای در پیش گیرند دارید ؟ " می‏گوید : " . . بالاخره لازم است که مسئله اخلاق جنسی را هم مانند سایر مسائل مورد بررسی قرار دهیم . اگر از انجام عملی زیانی متوجه دیگران نشود دلیلی نداریم که ارتکاب آنرا محکوم کنیم . . . " اشکال در پاسخ پرسش دیگر به اینکه : " بنا به عقیده شما باید هتک‏ عصمت را محکوم ساخت ولی شما اعمال منافی عفت معمولی را چنانچه خسارتی‏بار نیاورد محکوم نمی‏کنید ؟ " می‏گوید : " بله همین طور است ، ازبین بکارت یک تجاوز جسمی در میان افراد است ، اما اگر با مسائل‏اعمال منافی عفت مواجه شدیم آنوقت باید موقعیت را در نظر گرفت وملاحظه کرد در چنین موقعیت حساس دلائلی برای ابراز مخالفت وجود دارد یانه ؟ ما فعلا وارد این بحث نمی‏شویم که آیا احساساتی از قبیل حیا و غیره که‏ امروزه اخلاق جنسی نامیده می‏شوند ریشه فطری و طبیعی دارد یا ندارد ، زیرا این بحث دامنه درازی دارد همین قدر می‏گوئیم این توهم پیش نیاید که‏ واقعا علوم به آنجا رسیده که ریشه این مسائل را به دست آورده است آنچه‏ در این زمینه‏ها گفته شده جز یک عده فرضها ، و تخمین‏ها نیست ، و خودفرض کننده‏ها به هیچ وجه وحدت نظر ندارند . مثلا فروید منشأ پیدایش احساس حیا را چیزی می‏داند ،راسل چیز دیگر ، ویل دورانت چیز دیگری ، علت اصلی تمایل این افراد به غیر طبیعی بودن‏این احساسات عدم موفقیت برای توجیه صحیح این احساسات است . ما فرض می‏کنیم این احساسات هیچ گونه وسیله طبیعی ندارد ، و می‏خواهیم‏مانند هر امر قراردادی دیگر بر مبنای مصالح فرد و اجتماع و سعادت بشریت‏ برای اینها تصمیم بگیریم ، ببینیم منطق و تعقل به ما چه می‏گوید ؟ آیامنطق و تعقل ایجاب می‏کند برای باز یافتن کامل سلامت روان و برای رسیدن‏اجتماع به حد اکثر مسرت و سعادت تمام قیود و حدود و ممنوعیت‏های‏اجتماعی را بشکنیم یا خیر ؟ مقتضای منطق و تعقل این است که با سنن وخرافاتی مبتنی بر پلیدی علاقه جنسی مبارزه کنیم و در عین حال موجبات‏ طغیان و عصیان و ناراحتی غریزه را به نام آزادی و پرورش آزادانه فراهم‏نکنیم . طرفداران اخلاق جنسی نوین نظرات خود را بر سه اصل مبتنی کرده‏اند: 1 - آزادی هر کسی تا آنجا که مخل به آزادی دیگران نباشد باید محفوظ بماند .2- سعادت بشر در گرو پرورش تمام استعدادهائی است که در وجود وی‏ نهاده شده است ، خودپرستی و بیماریهای ناشی از آن مربوط به آشفتگی غرائزاست . آشفتگی غرائز از آنجا ناشی می‏شود که میان غرائز تبعیض شود ، بعضی‏ ارضاء و اشباع و بعضی دیگر همچنان ارضاءنشده باقی بمانند . بنابر این برای اینکه انسان به سعادت زندگی نائل آید باید تمام استعدادهای او را متساویا پرورش و توسعه داد . 3 - رغبت بشر به یک چیز در اثر اقناع و اشباع کاهش می‏یابد و در اثر امساک و منع ، فزونی می‏گیرد برای اینکه بشر را از توجه دائم به امور جنسی و عوارض ناشی از آن منصرف کنیم یگانه راه صحیح آن است که هر گونه‏ قید و ممنوعیتی را از جلو پایش برداریم و به او آزادی بدهیم . شرارتها و کینه‏ها و انتقامها همه ناشی از اخلاق خشن جنسی است . اینها است اصولی که اخلاق نوین جنسی رابر آنها نهاده‏اند و ما قصد داریم با بحث و تحقیق دراصول سه گانه فوق آنهارا مورد بررسی قرار دهیم.ادامه دارد...



در مطلب بعدی در مورد راه اندازی یک خط تلفن مشاوره به نام احیا صحبت خواهم کرد و نتایجی که در روزهای اول راه اندازی به دست آمده بود خواهم پرداخت. این مطلب در بعضی خبرگزاریها در هفته پیش آمده بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد