عقاید کلیسایی...

هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد بنابراین ، ازدواج که عمل پستی شمرده می‏شد بایست معدوم شود .با تبر بکارت درخت زناشوئی را فرو اندازید،این عقیده راسخ سن ژروم درباره هدف تقدس است کلیسا ازدواج را به نیت تولید نسل جایز می‏شمارد . اما این ضرورت ،پلیدی ذاتی این کار را از نظر کلیسا از میان نمی‏برد ، علت دیگر جواز ازدواج ، دفع افسد به فساد است یعنی به این وسیله از آمیزشهای بی قید وبند مردان و زنان جلوگیری می‏شود . راسل می‏گوید : طبق نظریه سن پول ، مسئله تولید نسل هدف فرعی بوده وهدف اصلی ازدواج همان جلوگیری از فسق بوده است ،این نقش اساسی ازدواج است که در حقیقت دفع افسد به فاسد شمرده است کلیسا ازدواج را غیر قابل فسخ ، و طلاق را ممنوع می‏شمارد ، گفته می‏شود کلیسا خواسته است بدین وسیله ازدواج را تقدیس و از تحقیر آن بکاهد . ممکن است علت ممنوعیت طلاق و غیر قابل فسخ بودن ازدواج از نظرکلیسا این باشد که خواسته است برای کسانی که از بهشت تجرد رانده شده‏اند جریمه و مجازاتی قائل باشد . چنانکه می‏دانیم عقاید تحقیر آمیز راجع به خود زن در میان ملل و اقوام قدیم مبنی بر این که زن انسان کامل نیست ، برزخی است میان انسان و حیوان ، زن دارای نفس ناطقه نیست ، زن به بهشت هرگز راه نخواهد یافت! و امثال اینها زیاد وجود داشته است ، این عقاید و آراء تا آنجا که از حدود ارزیابی زن تجاوز نمی‏کند اثر روانی، غیر از احساس غرور در مرد واحساس حقارت در زن ندارد . اما عقیده پلیدی علاقه و آمیزش جنسی مطلقاروح زن و مرد را متساویا آشفته می‏سازد و کشمکش جانکاهی میان غریزه طبیعی از یک طرف و عقیده مذهبی از طرف دیگر به وجود می‏آورد . ناراحتی‏های روحی که عواقب وخیمی بار می‏آورد همواره از کشمکش میان تمایلات طبیعی وتلقینات مخالف اجتماعی پیدا می‏شود . از این جهت است که این مسئله فوق العاده مورد توجه محافل روانشناسی و روانکاوی قرار گرفته است .اما از نظر اسلام روابط جنسی را فقط مصالح اجتماعی حاضر یا نسل آینده محدودمی‏کند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد .متأسفانه دانشمندانی امثال برتراند راسل که از عقاید مسیحیت و بودائی و غیره در این زمینه انتقاد می‏کنند ، درباره اسلام سکوت می‏نمایند . راسل در کتاب زناشوئی و اخلاق همین قدر می‏گوید:کلیه بانیان مذاهب‏ باستثناء محمد ( ص ) و کنفوسیوس ، اگر بتوان مسلک او ( کنفوسیوس ) رامذهب نامید ، توجهی به اصول سیاسی و اجتماعی نداشته و کوشیده‏اند تکامل روح را از راه اشراق ، تفکر و فنا،فراهم کنند...

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 19:52

لز یبطسظصشس یسظزیلطظذیسطذربطرذیطربیلط

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد