آمار تعرض جنسی در جهان

بنابر آماری که سازمان بهداشت جهانی (WHO) ارائه داده سوءاستفاده جنسی از کودکان در کنار کار اجباری و خشونت فیزیکی علیه کودکان افزایش چشمگیری داشته و به یکی از اصلی ترین نگرانی های سلامت جهانی تبدیل شده است.

کودکان نیازمند توجه به سلامتی و موقعیت اجتماعی خود هستند و در صورتی که این شرایط آنها مورد توجه مناسب قرار نگیرد آثاری منفی در رشد اقتصادی و اجتماعی جوامع خواهد داشت.

کشور آفریقای جنوبی در میان کشورهایی که نرخ بسیار بالای سوءاستفاده جنسی از کودکان در آنها ثبت شده در رده های بالا قرار دارد و این موضوع به یکی از اصلی ترین بحران های این کشور تبدیل شده است. بنابر تحقیقی که سازمان بهداشت جهانی انجام داده سالانه حدود 20 هزار گزارش سوءاستفاده جنسی به پلیس آفریقای جنوبی مخابره می شود که یک پنجم آن مربوط به کودکان زیر 18 سال است. این آمار طی 10 سال گذشته افزایش چشمگیری داشته و البته جدای از این آمار تعداد بسیار زیادی سوءاستفاده جنسی از کودکان در این کشور صورت می گیرد که هیچ گزارش و اطلاعاتی از آن به پلیس این کشور ارائه نمی شود.شبکه تلویزیونی BBC اما آمار نگران کننده تری از این بحران ارائه می دهد؛ سوءاستفاده جنسی از کودکان طی دهه گذشته 400 درصد افزایش داشته است. براساس تحقیقی که صورت گرفته دختری که در آفریقای جنوبی به دنیا می آید بیشتر از آنکه احتمال به مدرسه رفتنش وجود داشته باشد احتمال دارد که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گیرد. معمولاً این کودکان هم از طبقه فقیر جامعه هستند.

در سال 1994 سالانه بیش از 18 هزار سوءاستفاده جنسی از کودکان به پلیس آفریقای جنوبی گزارش می شد که این آمار در سال 2005 به 30 هزار مورد افزایش یافته است.

گزارش دیگری هم نشان می دهد که سالانه 60 هزار مورد تجاوز جنسی در این کشور آفریقایی صورت می گیرد که 40 درصد آن افراد زیر 18 سال هستند.

از سوی دیگر دانشگاه آفریقای جنوبی هم اعلام کرده که سالانه یک میلیون زن و کودک در این کشور مورد تجاوز قرار می گیرند.

*سال گذشته نوزادی نه ماهه مورد تعرض شش مرد قرار گرفت که سن شان بین 24 تا 66 سال بود. مادر این نوزاد پس از تولدش او را در خیابان رها کرده بود.

*دختر چهار ساله ای پس از آنکه توسط پدرش مورد تعرض قرار گرفت، جان داد.

*نوزادی 14 ماهه پس از آنکه توسط دو عموی خود مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفت، جان داد.

*نوزادی هشت ماهه توسط چهار مرد مورد تعرض قرار گرفت که یکی از آنها بعدها در دادگاه به حبس ابد محکوم شد. این تنها چهار نمونه از سوءاستفاده های جنسی وحشتناکی است که روزانه نسبت به کودکان آفریقای جنوبی صورت می گیرد.

این آمار زمانی بیشتر نگران کننده می شود که توجه داشته باشیم 70 درصد بزرگسالان و 80 درصد کودکان مبتلا به ویروس HIV در آفریقای جنوبی زندگی می کنند.یکی از عواملی که باعث افزایش سوءاستفاده جنسی از کودکان در آفریقای جنوبی شده این دیدگاه است که تجاوز به کودکان باعث جلوگیری از ایدز یا درمان آن خواهد شد.

این دیدگاه نه تنها در آفریقای جنوبی بلکه در دیگر کشورهای آفریقایی از جمله لیبریا هم وجود دارد. این کشور هم یکی از بالاترین آمارهای سوءاستفاده جنسی را در میان کشورهای جهان دارا است. همین چند هفته پیش بود که در لیبریا کشیشی 64 ساله پسری هشت ساله را مورد آزار جنسی قرار داده بود. این اتفاق رسوایی بزرگی در کلیسای این کشور برپا کرد.

این پدیده تنها شامل کشورهای فقیر و آفریقایی نمی شود بلکه در امریکا که ثروتمندترین کشور دنیا است هم آمار نگران کننده ای در این مورد وجود دارد.

دانشگاه کلرادو چندی پیش آماری از سوءاستفاده جنسی به خصوص در میان کودکان این کشور منتشر کرد.

*در هر دو دقیقه یک کودک در امریکا مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرد.

*یک زن از هر شش زن امریکایی در کودکی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است و یک مرد از هر 33 مرد.

*در سال 2005 بیش از 200هزار کودک و نوجوان در امریکا مورد آزار جنسی قرار گرفتند که 44 درصد آنها نوجوانان بین سنین 12 تا 18 سال هستند.

*در امریکا تنها 41 درصد موارد سوءاستفاده جنسی از کودکان به پلیس گزارش می شود و 59 درصد این تجاوز به پلیس گزارش نمی شود.

*تنها در ایالت کلرادو سالانه بیش از 50 کودک در اثر سوءاستفاده جنسی جان خود را از دست می دهند که 75 درصد آنها را کودکان زیر 4 سال تشکیل می دهند.

*سالانه حدود دو هزار کودک در ایالت کلرادو پس از سوءاستفاده جنسی به بخش مراقبت های ویژه مراکز درمانی منتقل می شوند.

منبع: روزنامه شرق 31/2/86
نقل از: http://sociology82.blogfa.com

جنایات جنسی و کم توجهی فرهنگی

آسیب‌ها 

اگر با تحلیل فرهنگی به بررسی ابعاد جنایت‌های جنسی بپردازیم ، باید نگرانی خود را نیز از  کم توجهی فرهنگی در برابر این پدیده‌ها  یاد کنیم.

چندی است صفحه حوادث روزنامه‌ها را اخبار هولناک حوادث و جنایت عشقی، خانوادگی یا جنسی اشغال کرده است.

 از جنایات بیجه‌های مرودشتی و قتل خاموش زنان و دختران توسط شوهران و نامزدان و پدران و برادران گرفته تا انتقام زنان ازمردان با کارد آشپزخانه یا شربت سمی.نکته قابل توجه در این میان آن است که علیرغم رشد و گستردگی این جنایات شاهد توضیح جامعی از سوی مقامات مسوول نیستیم.

دلیل سکوت و بی‌توجهی به روند فزاینده رشد خشونت جنسی چیست؟این جنایات ریشه در ویژگی‌های فردی و روانشناختی عاملین و قربانیان دارد یا به زمینه‌ها، علل و عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برمی‌گردد.مقاله زیر در یک بررسی مقدماتی به این موضوعات پرداخته است.

 امید می رود با جلب نظر و توجه کارشناسان بویژه آسیب‌شناسان و جامعه‌شناسان کشور ابعاد مختلف این مسئله به صورتی عمیق تحلیل شده و به اتخاذ تصمیمی عاجل از سوی دستگاههای مسئول بینجامد.

ادامه مطلب ...

نگاه جنسی، به دختران جوان آسیب می زند

بنابر گزارشی در ایالات متحده، تصویری که رسانه های این کشور از دختران جوان به عنوان وسیله ای برای شهوترانی ترسیم می کنند باعث آسیب روحی و جسمی آنها و حتی دختران خردسال شده است.

این گزارش که توسط "انجمن روانشناسی آمریکا"، American Psychological Association تهیه شده، هشدار داده که نگاه رسانه های سراسری این کشور به دختران جوان (نشان دادن آنها در حد یک وسیله شهوترانی) تاثیر منفی بر سلامت روانی آنها می گذارد و باعث بروز عارضه های روانی همچون اختلال در خوردن، کاهش عزت نفس و افسردگی می شود.

در همین حال، بنابر یک نظرسنجی که توسط بی بی سی انجام شده، بیش از نیمی از دختران و زنان جوان بریتانیا می گویند که به قدر کافی لاغر نیستند و برای بهتر شدن ظاهرشان حاضرند زیر تیغ جراحی پلاستیک بروند.

هشت درصد از 25 هزار دختر و پسر 17 تا 34 ساله ای که مورد سوال بی بی سی قرار گرفتند نیز اذعان کردند که برای کم کردن وزن خود از روش برگرداندن غذا استفاده کرده اند.

نگرش جنسی در فرهنگ آمریکایی

روانشناسان آمریکایی در این گزارش آورده اند که مطالب نشریات، برنامه های تلویزیونی، بازی های ویدیویی، ترانه ها و تصاویر ویدیویی گروه های موسیقی مختلف که نگاهی جنسی به دختران و زنان دارند نه تنها ممکن است باعث خودکم بینی آنها نسبت به ظاهرشان شود بلکه همچنین تاثیری منفی بر سلامت رشد جنسی دختران و پسران می گذارد.

در این تحقیق همچنین از آگهی های تبلیغاتی که برای فروش کالاها از تصاویری با بار جنسی استفاده می شود، انتقاد شده است.

این گزارش، "نگرشی جنسی" را این گونه تعریف می کند: وقتی ارزش فرد فقط با جاذبه جنسی یا رفتار جنسی او و نه دیگر خصیصه هایش محک زده می شود و وقتی فرد فقط به عنوان وسیله ای برای ارضاء شهوت جنسی به تصویر کشیده شود.

انجمن روانشناسی آمریکا در گزارش خود آورده: "عروسکی که دامن کوتاه سیاه چرمی و چکمه های تنگ ساق بلند به تن دارد، لباس زیر دختر بچه های هفت ساله که با واژه های نامناسب تزئین شده، ترغیب دختران پنج - شش ساله به عشوه گری در مسابقات زیبایی کودکان، همه و همه بخشی از فرهنگ آمریکایی شده که به زن و دختر به عنوان یک وسیله شهوترانی و نه انسان نگاه می کند.

دکتر آیلین زوربریگن، که هدایت تهیه این گزارش را برعهده داشته، می گوید: "نگرش جنسی به دختران در موفقیت تحصیلی آنها نیز تاثیر منفی گذاشته و آن دسته از آنها که خود را در حد یک شی تزئینی می بینند در برخی دروس مدرسه، از جمله ریاضیات و یا حل مسائل فکری موفقیت کمتری دارند."

مخالفان این گزارش می گویند که رسانه ها و صنایع تبلیغاتی مسئول مشکلات روانی و جسمی کودکان و جوانان امروزی آمریکا نیستند.

اسحاق لاریان، رییس شرکت تولیدکننده محصولات تفریحی "ام جی ای" و همچنین سازنده عروسک های پرفروش "برتز"، می گوید: "برخی بزرگترها در همه چیز مسائل جنسی را می بینند. اما کودکان به عروسک های برتز نگاه می کنند و آنها را فقط زیبا توصیف می کنند. عروسک نمی تواند الگوی یک کودک باشد. این وظیفه والدین است که الگوی او باشند."

انجمن روانشناسی آمریکا برای مقابله با نگرش جنسی به دختران توصیه کرده رسانه ها نگرشی مثبت تر در مورد زنان را اشاعه دهند و والدین، مدارس و کارشناسان بهداشتی در مورد تاثیر این گونه تصاویر بر دختران و پسران هشیار باشند.

دکتر زوربریگن گفت: "ما به عنوان یک جامعه باید تصاویر جنسی از دختران را با تصاویری مثبت تر، مثلا نشان دادن این که هر کدام منحصر به فرد هستند و همچنین نشان دادن توانایی های زنان و دختران، جایگزین کنیم. هدف ما باید دادن پیامی به دختران و پسران در سنین بلوغ باشد که منجر به سلامت رشد جنسی آنها شود."

این گزارش همچنین آورده که دولت ها نیز مسئول هستند که برای کاهش این گونه تصاویر از زنان و دختران در رسانه ها اقدام کنند.

منبع: BBCPersian

افلاطون، جنسیت و تعلیم و تربیت قسمت دوم

قوانین

 قوانین شامل مجموعه ای از قانون اساسی وقانون مدنی و قانون مجازات و مقررات مربوط به سازمانهای  رفاهی و تربیتی است با شکل مکالمه سازگار نیست و با اینهمه افلاطون بنا به عادت دیرینه به آن وفادار مانده است. از این رو در قوانین هم مانند رسالات دیگر دوران سالخوردگی افلاطون ما شاهد گفتارهای آموزشی طولانی هستیم  بطوریکه یک کتاب تمام از دوازده کتاب ،یعنی کتاب پنجم را، گفتار یک تن اشغال کرده است بی انکه حتی یک سوال سخن او را قطع کند و این امر تناقض اشکاری میان شکل و محتوای اثر پدید آورده است. ضمن اینکه باید توجه داشت که افلاطون فرصت ویرایش این اثر را نیافت و قلم زمانی از دست این فیلسوف پیر به زمین افتاد که هنوز قوانین را کاملا اماده نکرده بود. قوانین یکسال بعد از مرگ افلاطون و بدون هیچگونه دخالت در متن توسط شاگرد او فیلیپ اپوسی در دسترس خوانندگان قرار گرفت. [19]
افلاطون در این مکالمه با نقاب بیگانه ای آتنی شرکت میکند، ولی از پشت نقاب سیمای خود او پیداست. شرکت کنندگان در مکالمه قوانین سه نفر هستند. بیگانه ای سالخورده از آتن و دو پیرمرد از اسپپارت و کرت به نامهای مگیلوس و کلینیاس که در این رساله در مقایسه با جمهوری دو عنصر بسیار مهم –مربوط به بحث ما- غایب هستند. نخست طبقه پاسداران  دوم  شخصیت شجاع و پرسشگر سقراط .
 گمپرتس میگوید: برای غیبت کامل سقراط در قوانین میتوان عللی حدس زد.شاید افلاطون روا ندانسته باشد سخنگوی اصلی جمهوری را به طرح نقشه اصلاحی تازه برای جامعه و دولت وادار کند؛ شاید هم احساس کرده باشد که لحن جزمی که بر بیشتر قوانین حکمفرماست با ذهن جستجوگر سقراط سازگاری ندارد و حتی پاره ای از سخنان دور از تسامحی که در اینجا به میان می آید بیشتر با روحیه میلتوس (مدعی سقراط در دادگاه) تناسب دارد  تا  قربانی جاه طلب او.[20]

ادامه مطلب ...

افلاطون، جنسیت و تعلیم و تربیت قسمت اول

نوشته مریم نصر اصفهانی

پیش گفتار:
گزانتیپ همسر سقراط_ منهای اینکه وجود تاریخی داشته باشد یا نه_ شمای کاریکاتورگونه ای است که یونانیان باستان از زن به تصویر کشیده اند. منهای داستانهای گوناگونی که از ماجراهای سقراط و همسر تندخو، نادان و بهانه جویش گزانتیپ نقل میکنند. در میان اثار شاعران، نمایشنامه نویسان و متفکران یونانی نیز جملات فروانی در نکوهش زنان وجود دارد.[1] افلاطون در این میانه استثنایی عجیب به شمار می آید چنانکه بلافاصله پس ازاو، گفته هایش توسط ارسطو  مورد انتقاد واقع شد. ارسطو نه تنها به دفاع از اندیشه ها و عقاید گذشته گان میپردازد، که گوی سبقت را از آنان می رباید چنانکه  نکوهش و تحقیر زنان  در سراسر تاریخ تفکر فلسفی همانندعادتی تکرار شده است. اما آنچه در این جا منظور نظر ماست پرداختن به اندیشه های افلاطون در باب جایگاه  زنان بعنوان اعضای اجتماعی است که افلاطون بعنوان آرمانشهر خود مطرح میکند. افلاطون در کتاب مفصل جمهوری و پس از آن، با جرح و تعدیلهایی در کتاب قوانین از آرمانشهر خود و قوانینی که باید بر آن حاکم باشد سخن میگوید و در این میانه به زنان جامعه آرمانی خود نگاهی متفاوت از اندیشه رایج در میان یونانیان دارد.
این تفاوت به قدری شگفت انگیز است که:«بسیاری از خوانندگان جمهوری افلاطون را به این نتیجه رسانده که شاهد استثنایی نادر در تارخ طولانی فلسفه غرب، در مورد بدنامی جنسی زنان هستند و برخی از آنان به این نتیجه رسیده اند که تمایل افلاطون برای اجازه دادن به زنان برای آموزش بهتر و مشاغل بالاتر نشان دهنده نوعی فمنیسم وی میباشد [2]
 در مقابل، نظریات دیگری هم وجود دارد که با استناد به برخی سخنان سقراط در جمهوری و سایرآثار افلاطون چنین نتیجه گیری را افراطی  و نادرست میدانند.
مقصود این نوشتار بررسی آرا افلاطون درباره نقش و جایگاه اجتماعی زنان ، با توجه به دو رساله جمهوری و قوانین است.
بی مناسبت نیست اگر در ابتدای امر نگاه کوتاهی به وضعیت دو گروه از زنان یونانی که بطور خاص در اندیشه افلاطون موثر بوده اند داشته باشیم. گروه اول زنان آتنی هستند، انتقادات صریح افلاطون بیشتر متوجه آنان است که البته متناسب با وضعیت عمومی زنان یونانی است. گروه دوم زنان اسپارتی هستند که حضور آنان در نزدیکی آتن تا حدود زیادی بر اندیشه افلاطون برای پیگیری طرح جامعه ارمانی اش موثر بوده است.

ادامه مطلب ...

تجارت س *ک س در اسراییل

خانم نوی لونکسرن، به عنوان مدیر حقوقی سازمان مایگرنت که در راستای مبارزه با تجارت زنان به فعالیت مشغول است، روز کاری خود را معمولاً از ساعت پنج صبح آغاز می‌کند. همواره دو گوشی موبایل همراه خود دارد و به سرعت صحبت می‌کند. لهجه فصیح انگلیسی‌اش، حتی از بسیاری از انگلیسی زبانان هم بهتر است و هنگامی هم که به زبان عبری صحبت می‌کند، به قدری تند صحبت می‌کند که گویا، فراموش کرده که باید نفس بکشد.
تمام روز را در این طرف و آن طرف کشورش می‌گذراند. از سویی قربانیان تجارت زنان را تشویق می‌کند تا علیه قاچاقچیان خود اقامه دعوا کنند و از سویی دیگر به مقامات فشار می‌آورد تا دست به اقدامات عملی در این زمینه بزنند. جدای از این فعالیت‌ها، از جانب زنان بسیاری که قربانی وحشی‌گری و خشونت مردان شده‌اند، در دادگاه حاضر می‌شود. یک بار پس از آن‌که شکایت زنی مولداویایی را که از چنگال شش قاچاقچی گریخته بود عهده‌دار شد، دوستانش به منزل او آمدند تا با وی برای همیشه خداحافظی کنند، چرا که تصور می‌کردند این آخرین باری است که او را می‌بینند.
در شش ماه آغاز فعالیت‌اش هیچ دستمزدی دریافت نکرد و کارش را نوعی اعتیاد می‌دانست. وی در این باره می‌گوید: «واقعاً آدمی خود نمی‌تواند شغل خود را انتخاب کند و کار من هم مانند هروئینی است که آدمی به آن معتاد می‌گردد.» شاید تنها یک فرد معتاد به کار خود است که بتواند هیجده ساعت در روز پیگیر بررسی جرم‌های وحشیانه در دادگاه‌ها شود و تا حدی فعالیت نماید که مقامات اسرائیلی، وی را به خاطر افشای جنبه‌های شوم جامعه اسرائیل، یک خائن بخوانند. به رغم آن‌که وی سالانه شاهد قاچاق هزاران زن به جامعه خود می‌باشد، اما هنوز مأیوس نشده و به تلاش‌های خود ادامه می‌دهد.

ادامه مطلب ...

اقتصاد حلقه گمشده عفاف اجتماعی

امنیت اجتماعی، حفظ عفاف و حرمت نوامیس قطعا و قاعدتا از ضرورتهای اجتناب ناپذیر جامعه مترقی است و مسئولین می بایست برای ایجاد و حفظ و توسعه آن هزینه لازم را پرداخت کنند .موضوع عفاف اجتماعی و حفظ حرمین نوامیس مردم از جمله مواردی است که از اوایل انقلاب تا کنون در چرخه های تصمیم گیری و تصمیم سازی بارها بدان پرداخته شده است شاید بتوان گفت هزاران ساعت کار کارشناسی در گروههای علمی پژوهشکده ها ، شوراهای مرتبط سازمانها و ادارات مسئول انجام شده و هزینه های قابل ملاحظه ای برای همین بررسی ها انجام شده است در حالی که آثار مطلوبی را از آن در جامعه دیده نشد و مهم تر آن که با توجه به گستردگی ارتباطات و عدم وجود مرزهای تبادل اطلاعات در مورد مدها و فرهنگ های مختلف کشور ها وضعیت ناخرسندی را در جامعه کنونی شاهد هستیم اما واقعیت در این نابسامانی چیست؟ آیا پشت پرده این حریم شکنی در جامعه ، اقدامات ،حوادث امنیتی یا فرهنگی و یا اقتصادی است؟

ادامه مطلب ...

رابطه سالم

در «دومین کنگره سراسرى خانواده و مشکلات جنسى»، اعلام شد که 7/9% از افراد جامعه به اختلالات جنسى دچارند و حداقل ۵۰% از کسانی که براى طلاق به مراجع قضایى مراجعه می کنند (مرد یا زن) مشکل جنسى دارند. بر اساس یافته های دکتر «مجد» و همکاران، علت 40% از طلاقهای رخ داده ناشی از مشکلات جنسی است.

  پژوهشهای بسیاری در کشور درباره مشکلهای جنسی انجام شده است. همه یافته ها نشان از ناآگاهی دارد که در نهایت به جدایی و از هم پاشیدن زندگیها می انجامد. چند راهکار به شما می آموزیم تا بدانید که این امر مشکلی ناگشودنی نیست و براحتی می توانید آن را در مرحله های مختلف زندگیتان حل کنید.

فرزند کودکستانی: یافته های پژوهشها نشان داد پدرانی که فرزند کودکستانی دارند رابطه جنسی کمتری دارند. در مردان، اغلب این احتمال بیش از زنان وجود دارد که به فرزندان خردسال خود به عنوان مانع و مخل زندگی جنسی بنگرند. بنابراین، مردان در این شرایط کمتر آغازگر رابطه جنسی می شوند. زنان باید بیش از پیش به همسرشان توجه کنند و با این کار به آنان بفهمانند که جذاب و دوست داشتنی اند.

احتمال جدایی و متارکه: همسرانی که قصد جدایی از یکدیگر را دارند رابطه جنسی کمتری با یکدیگر خواهند داشت. همسرانی که به سمت طلاق پیش می روند اغلب سعی می کنند از صمیمیت بکاهند. اگر احتمال می دهید که به زندگی ادامه دهید، بهتر است رابطه خود را حفظ کنید.

 سن: سن عامل پیش بینی کننده قوی است. هرچه سن بالاتر رود احتمال کاهش رابطه جنسی افزایش می یابد؛ اما در آن روی سکه وقتی که رابطه جنسی در همسران مسن روی می دهد، رضایتبخش تر و از کیفیت بالاتری برخوردار و عشق و محبت در آن پررنگ تر است. با افزایش سن، زنان و مردان ویژگیهای رابطه جنسی خوب و رضایت بخش را می آموزند و همین امر سبب می شود که با وجود کاهش میل جنسی و دفعه های برقراری رابطه جنسی، رابطه  جنسی رضایتبخش تر و لذتبخش تر گردد.

سالهای تأهل: مردانی که از تاریخ ازدواجشان خیلی گذشته باشد رابطه جنسی کمتری را گزارش می کنند؛ اما مدت ازدواج عامل پیش بینی کننده مهمی برای زنان به شمار نمی آید. البته تعداد روابط جنسی در مردان نسبی است.

رضایت و خوشبختی: جای شگفتی نیست که هر قدر همسران شادتر باشند و احساس خوشبختی بیشتری کنند تمایل بیشتری به برقراری رابطه جنسی از خود نشان خواهند داد.

سلامت: کاهش سلامت اغلب سبب کاهش روابط جنسی در مردان می شود، اما در زنان چنین نیست؛ زنان مسن برقراری رابطه جنسی را حتی در وضع ناخوشی و کسالت وظیفه و تکلیف می دانند. زنان بیمار و ناخوش برای برقراری رابطه جنسی مشکل خاصی نخواهند داشت؛ اما مردان نمی توانند بیماری و اثر آن را پنهان کنند. اختلال نعوظ، فشار روانی، خستگی، بیماریهای قلبی – عروقی، علت اصلی رویگردانی مردان از رابطه جنسی است.

 فعالیتهای مشترک: زنان و مردان متأهلی که بیشتر با هم صحبت می کنند و کارها را بیشتر با یکدیگر انجام می دهند از لحاظ جنسی فعالترند. چنانچه زندگی جنسی شما افول کرده است، بکوشید که فعالیتهایی را به همراه یکدیگر انجام دهید؛ مانند ورزش، رفتن به سینما، باغبانی، انجام دادن وظایف خانه، ... . این کار به رابطه شما روح تازه ای می بخشد. راهکار دیگر این است که دانسته های خود را با یکدیگر تقسیم کنید؛ با این کار، نه تنها به آگاهی شما افزوده می شود، بلکه فرزندانتان نیز به سبب آن چیزهای جدیدی می آموزند. افزایش دانش و اعتماد میان همسران با سهیم شدن اطلاعات با یکدیگر سبب افزایش میل جنسی خواهد شد.

تعداد فرزندان: فرزند بیشتر و حضور فرزندان ممکن است نمایانگر ثبات در ازدواج باشد؛ اما در عین حال همسران باید خیلی خلاق باشند تا بتوانند در حضور فرزندان خود رابطه جنسی داشته باشند. بنابراین، فرزند کمتر مساوی است با فرصتهای رابطه جنسی بیشتر.

بحث بر سر رابطه جنسی: همسرانی که رابطه جنسی چندانی با یکدیگر ندارند درباره آن نیز خیلی کم و بندرت بحث و گفتگو می کنند. پژوهشگران  چنین استدلال می کنند که این دسته از همسران این گونه پرورش یافته و خو گرفته اند که رابطه جنسی اندکی داشته و از مطرح کردن آن نیز بی نیاز باشند. طرح این مسائل که «ما می توانیم امتحان کنیم» و یا «من راحت نیستم وقتی که ...» و یا «چرا ما هیچ وقت...» سبب افزایش رابطه جنسی می شود. هر قدر که همسران رابطه جنسی بیشتری با یکدیگر داشته باشند، بیشتر هم درباره آن بحث می کنند. یکی از نشانه های هشدار دهنده در رابطه ای نابرابر و نامتعادل اختلاف نظر است. همسرانی که درباره هیچ چیز بحث نمی کنند همسرانی اند که با یکدیگر گفتگو نمی کنند و در واقع خودشان را سانسور می کنند. این بحث نکردن ها هماهنگی و تفاهم کاذب ایجاد می کند و فقط رنجش و تنفر به بار می آورد که دیر یا زود آشکار می شود.

خشونت: یکی دیگر از یافته های غیر منتظره رابطه میان خشونت و فعالیتهای جنسی بیشتر در زنان است. برخی پژوهشگران به این واقعیت استناد می کنند که برخی از همسران از رابطه جنسی به عنوان ابزار آشتی مجدد پس از دعوا و بگو مگوها استفاده می کنند. برخی هم معتقدند که برخی از همسران در بیان عشق و یا خشم بیشتر فیزیکی عمل می کنند. رابطه جنسی و خشونت فقط در زنان وجود دارد که اشاره دارد به اینکه برخی از مردان از رابطه به عنوان شکلی از تسلط و سلطه گری استفاده می کنند.

  به یاد داشته باشید که پیوند این چرخه ‌‌‌(نزاع، رنجش، رابطه جنسی، آشتی) برای مرد و زن غیر سالم است. این به مفهوم آن است که ممکن است زوجی رابطه جنسی فراوانی با یکدیگر داشته باشند؛ اما در کل رابطه، مشکل جدی داشته باشد. علت دیگر آن ممکن است اغواگر بودن خشونت باشد. در پی تماشای فیلمهای ترسناک، مردان و زنان افزایش برانگیختگی جنسی را تجربه می کنند. اوج گرفتن آدرنالین در پی پاسخ جنگ یا گریز باعث افزایش میل جنسی می گردد. بنابراین، پس از مشاجره میل جنسی نیز افزایش می یابد. برای 70% از زنان که سلطه مردان را می پسندند و تأیید می کنند رابطه جنسی فرصت ایمنی است که شوهران می توانند بر زنان خود تسلط و برتری داشته باشد. زنانی که می پندارند آسیب پذیری ماهیت و جوهره وجودی زنان است از سلطه پذیری هنگام برقراری رابطه جنسی خشنودند.

داد و ستد جنسی: برخی زنان از رابطه جنسی مانند خدمت معامله گرانه بهره برداری می کنند؛ یعنی در قبال برقراری رابطه جنسی، همواره چیزی از شوهرانشان مطالبه می کنند. در چنین روابطی، رابطه جنسی ممکن است از هیچ تا بسیار زیاد در جریان باشد. حتی اگر رابطه جنسی میان چنین همسرانی زیاد باشد، از آنجا که روابط جنسی بر مبنای عشق و صمیمت استوار نیست، الزاما بیانگر رابطه ای پایدار و ثابت نیست. همچنین، بتدریج رابطه جنسی قداست خود را از دست می دهد و احتمال برقراری روابط جنسی خارج از ازدواج (نامشروع) در همسران افزایش می یابد.