بررسی اخلاق نوین جنسی ...

در قسمت قبل گفتیم که سعی می کنیم اصولی را که " اخلاق نوین جنسی " بر روی آنها پایه‏گذاری‏ شده است راتحلیل و انتقاد کنیم . ولی به نظر می‏رسد ، قبل از بیان انتقادات طرفداران این سیستم اخلاقی ، نسبت به اخلاق کهن جنسی و بیان مواد جدیدی که در زمینه اصلاح اخلاق جنسی‏ پیشنهاد می‏کنند ، انتقاد از اصول نامبرده چندان مفید نخواهد بود . ممکن است افرادی که اطلاع کافی ندارند طرح مباحث بالا را چندان لازم و مفید ندانند اما به نظر ما بحث در این گونه مسائل در اجتماع حاضر بسیار ضرورت دارد ، نه تنها از آن جهت که افکار فلاسفه و متفکرین معروف و مشهوری را به خود جلب کرده است ، بلکه از آن نظر که این افکار در میان‏ طبقه جوان در حال پیشرفت و توسعه است . ممکن است شخصیت و شهرت صاحبان این‏ افکار آنها را تحت نفوذ و تأثیر خود قرار دهد وعقیده پیدا کنند که این‏ سخنان صد در صد مطابق با منطق است .به نظر ما ضرورت دارد خوانندگان محترم را در جریان بگذاریم و آگاه‏ کنیم که افکاری که در این زمینه از غرب برخاسته و جوانان ما تازه باالف بای آن آشنا شده‏اند به کجا منتهی می‏شود ؟آیا اجتماع بشر ، قادر خواهد بود در این مسیرگام بردارد و راه خود را ادامه دهد ؟ یا اینکه این کلاهی است که برای سربشر خیلی بزرگ است . این راهی است که ادامه دادن آن جز فناء بشریت‏ چیزی در بر ندارد ؟ از این رو لازم می‏دانیم که در اینجاولو به نحو اختصار این مسائل را طرح کنیم . مدعیان اصلاح اخلاق جنسی ادعا می‏کنند که اخلاق کهن جنسی علل و اسباب وسرچشمه‏هائی داشته است که اکنون از میان رفته یا در حال از میان رفتن‏است ، اکنون که آن علل در کار نیست ، دلیل ندارد که ما باز هم این‏سیستم اخلاقی را که احیانا توأم با خشونت هم بوده است ادامه دهیم .بعلاوه اموری که منشأ پیدایش این اخلاق شده جریاناتی جاهلانه و یاظالمانه بوده است که با آزادی و عدالت و حیثیت ذاتی انسانی منافات‏دارد ، علیهذا به خاطر انسانیت و عدالت هم که باشد باید با این اخلاق‏مبارزه کرد .می‏گویند اخلاق کهن جنسی را امور ذیل به وجود آورده است : مالکیت مردنسبت به زن ، حسادت مردان ، کوشش مرد برای اطمینان به پدری خود ،اعتقادات مرتاضانه و راهبانه به پلیدی ذاتی رابطه جنسی ، احساس پلیدی‏زن نسبت به خود به واسطه عادت ماهانه زنانه ، و پرهیز مرد از او در این‏مدت ، مجازاتهای شدیدی که زن در طول تاریخ از ناحیه مرد دیده است ، وبالاخره عوامل اقتصادی که زن را همواره نیازمند به مرد می‏کرده است .این علل و اسباب چنانکه واضح است یا ریشه تعدی و ستمگری دارد و یا از خرافات ناشی شده است و شرائط محدود زندگی آن وقت‏ چنین ایجاب می‏کرده است . اکنون که مالکیت مرد نسبت به زن از میان‏ رفته است ، اطمینان پدری را از راه استفاده‌از داروهای ضد بارداری که در اثر پیشرفت طب پیدا شده ، بدون بکار بردن روشهای خشونت آمیز قدیم‏ می‏توان بدست آورد ، عقاید مرتاضانه و راهبانه بسوی زوال و نیستی می‏رود ، احساس پلیدی عادت زنانه را با بالا بردن سطح معلومات ، و تفهیم اینکه‏ یک عمل ساده وظایف الاعضائی بیش نیست می‏توان از بین برد ، دوران آن‏ مجازاتهای سخت و شدید هم دیگر سپری شده است ، عوامل اقتصادی که زن را اسیر می‏کرد دیگر وجود ندارد و زن امروز استقلال اقتصادی خود را باز یافته‏ است ، بعلاوه دولت تدریجا دستگاههای خود را بسط می‏دهد و زن را در ایام‏ بارداری و زایمان و شیردادن تحت حمایت خود قرار می‏دهد و او را از مرد بی نیاز می‏کند و در حقیقت دولت جانشین پدر می‏شود . حسادتها را با تمرینهای اخلاقی باید از میان برد و با وجود اینها دیگر لزومی ندارد ما همچنان به این اخلاق کهن بچسبیم . این است انتقادات و خرده‏گیریهائی که بر اخلاق کهن جنسی گرفته می‏شود و این است دلائلی که ایجاب می‏کند حتما رفورمی در این بخش‏ از اخلاق بشری صورت گیرد . اکنون ببینیم چه موادی در این سیستم اخلاقی پیشنهاد می‏شود ، البته از اول باید توجه داشته باشید که همه این مواد اصلاحی بر محور شکستن قیود کهن‏ و رفع منعها و محدودیتهای قانونی گذشته می‏چرخد . اولین موضوعی که مورد توجه قرار گرفته است کامیابی آزادانه زنان و مردان از معاشرت‏های لذت بخش جنسی است و به عبارت دیگر آزادی عشق‏ است ، می‏گویند زن و مرد نه تنها قبل از ازدواج باید از معاشرتهای لذت‏ بخش آزادانه جنسی بهره‏مند باشند ، بلکه ازدواج نیز نباید مانعی در این‏ راه بشمار آید ، زیرا فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی اطمینان پدر است به پدری خود نسبت به فرزندی که از زن معینی بدنیا می‏آید ، این‏ اطمینان را با بکار بستن داروهای ضد بارداری که مخصوصا پیشرفت طب امروز آنها را به بشر ارزانی داشته است می‏توان بدست آورد . بنابراین هر یک‏ از زن و مرد می‏توانند علاوه بر همسر قانونی ، عشاق و معشوقه‏های فراوانی‏ داشته باشند ، زن مکلف است که در حین آمیزش با عشاق خود از داروی ضد بارداری‏ استفاده کند و مانع پیدایش فرزند او گردد ، ولی هر گاه تصمیم گرفت که‏ صاحب فرزند گردد الزاما باید از همسر قانونی خود استفاده کند . " کمونیسم جنسی " تنها از آن نظر قابل عمل نیست که رابطه نسلی را میان پدران و فرزندان قطع می‏کند ، بشر از اعتماد نسلی نمی‏تواند صرف نظر کند ، هر پدری می‏خواهد فرزند خود را بشناسد و هر فرزندی می‏خواهد بداند از کدام پدر پیدا شده است . فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی همین است و بس ، اختصاص جنسی را به همین اندازه باید محدود کرد ، و با تأمین رابطه نسلی به وسیله فوق‏ موجبی برای تحدید بیشتر وجود ندارد. ادامه دارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد