خشونت علیه زنان...

چکیده:

دنیای جدید، با همه آب و رنگ­هایی که دارد، ماهیتاً انسان را خسته و ناامید از آینده پاک، سالم و بدون جنگ و خشونت کرده است. این یأس­ها و ناامیدی­ها واکنش­های مختلفی را برانگیخته است و نمودار این واکنش­ها، کنگره­ها و اجلاس­های جهانی در مورد مسائلی چون خشونت علیه زنان و کودکان، فقر و گرسنگی، جنگ و آوارگی و مباحث متکثری از این دست است. نوشتار حاضر که حاصل چهارمین کنفرانس بین­المللی در مورد خشونت علیه زنان است، وضعیت زنان قربانی خشونت را اسفناک و روز به روز آن را در حال بغرنج­تر شدن می­داند، به همین دلیل، بعد از بررسی موضوع، به ارائه پلات فرم پیشنهادی می­پردازد تا در صورت امکان از این مصائب بکاهد.

 

خشونت علیه زنان

«یک جهان با چهار میلیون نفر را فرض کنید که به طور اتفاقی دچار بیماری­های حاد و مزمن شده­اند. بیماری­ای که عامل دردهای مستمر و دائمی است و زخم و رنج­های بسیاری را به دنبال دارد، اما قدرت­ها هیچ امکانی را برای مبارزه افراد با بیماری و تهدید ایجاد نمی­کنند، مسأله­ای که سنگینی­اش را بر جامعه تحمیل کرده است و بسیاری، که در سکوت، درد می­کشند.»

جوزف بیدن، رئیس سابق کمیسون قضایی سنای آمریکا، مطالب فوق را در اجلاس به طور خاص در مورد ایالات متحده آمریکا بیان می­کند. وی معتقد است که در آمریکا مهم­ترین معضل، خشوت در خانواده است که اکثر قربانیان آن زنان هستند. در ایالات متحده آمریکا، در هر 8 ثانیه با یک زن بدرفتاری می­شود و در هر 10 ثانیه، یک زن مورد تجاوز قرار می­گیرد.

طبق گزارش تهیه شده در 1992، که به وسیلة کمیسیون قضایی سنای آمریکا تهیه شده است، قربانیان خشونت زناشویی بسیار بیشتر از تصادفات رانندگی هستند.

«علی­رغم این مسئله، ما از گستردگی و وخامت مشکل غافل هستیم، اگر فردا، روزنامه­ها با یک تیتر بزرگ بنویسند که یک بیماری جدید، در طول سال گذشته چهار میلیون نفر از شهروندان را به شدت بیمار کرده است، وخامت وضعیت از نظر هیچ­کس دور نخواهد ماند؛ به علاوه هنگامی که اعلام شود، سه چهارم قربانیان خشونت، زنان هستند، مسئله هشدارها برای همگان روشن می­شود.»

 

یک مشکل جهانی

همه جا و در همة زمان­ها زنان قربانیان تجاوز بوده­اند. هنوز هم آن­ها مورد رفتار خشونت­آمیز قرار گرفته یا مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار می­گیرند و یا از سوء قصدها در امان نیستند.

در اکثر جوامع، خشونت مبتنی بر مالکیت است که نسبت به جنس زن از سوی شوهر تصور می­شود و مجرمین و تبهکاران از مجازات مصون می­مانند و حداکثر با عذرخواهی آن­ها مسئله فیصله می­یابد.

در بعضی از کشورها، برای مرد حق تأدیب زنشان را حتی تا مرحله «حق کشتن زن» در نظر گرفته­اند.

در اجلاسی که در مورد زنان مورد ضرب و جرح قرار گرفته در گینه نو برگزار شد، مطالبی بیان شد که مضمون آن این است. «زدن زن توسط شوهر، یک امر پذیرفته است و بحث در این مورد، تلف کردن وقت محسوب می­شود.»

این­گونه اشکال خشونت، اغلب سرّی و بی­سر و صدا و البته همراه با انکار هستند. موارد بدرفتاری­های ناشی از مالکیت نسبت به جنسی مؤنث، به ندرت اعلام می­شوند و ثبت می­گردند. یک مطالعه دولتی به وسیله نشریه «روان­شناسی آمریکا» بیان می­کند که در ایالات متحده، تنها 2% آزارهای جنس در خارج خانواده صورت می­گیرد و 6% خشونت­ها به وسیله افراد بیگانه صورت گرفته است. جالب است بدانیم که تنها 5 تا 8% تجاورات جنسی نسبت به زنان بزرگسال، به پلیس اعلام شده است. به علاوه نشریه مزبور اعلام داشته است که اغلب اطلاعات حاصله بیانگر وخامت مشکل است که می­تواند به سرعت گسترش و تنوع یابد. وضعیتی که ایجاد شده است (مخصوصاً به کمک مطالعات اخیر) اطلاعات و تحلیل­های مناسبی را در مورد خشونت علیه زنان نشان می­دهد، موضوعی که در سال 1994 هم در «بانک­های اطلاعاتی» ثبت شده است.

تحقیقات در چندین کشور بیانگر 25 تا 50% زنانی است که توسط شرکای جنس­شان مورد بدرفتاری قرار گرفته­اند و اکثراً هم دچار فشارهای روحی و روانی شده­اند.

در اکثر کشورها، آزار جنسی به طور وسیعی دامنه­دار است. در کانادا، مطالعه روی یک نمونه 420 نفری زنان نشان داد که 54% آن­ها حداقل یک تجربة ناخواسته، قبل از 16 سال داشته­اند و 51% هم بیان کرده­اند که قربانی آدم­ربایی شده­اند. در 25% موارد، زنان قربانی که دچار بدرفتاری شده­اند، از سوی شرکای خود به مرگ هم تهدید شده­اند.

 

تعریف خشونت علیه زنان

در دسامبر سال 1993، مجمع عمومی سازمان ملل برای تعریف خشونت­های مبتنی بر مالکیت نسبت به جنس مؤنث، به توافق رسید و با عنوان «بیانیه طرد خشونت علیه زنان» به تعریف خشونت پرداخت. در این بیانیه، خشونت علیه زنان چنین تعریف شده است: هر عمل خشونت­آمیز نسبت به جنس مؤنث و هر فعلی که منجر به ضرر نسبت به زنان یا دردهای جسمانی، جنسی، روانی شود و همچنین تهدید به چنین افعالی، خشونت علیه زنان محسوب می­شود. در ادامه اعلامیه، با احصای اعمال و اشکالی از خشونت می­پردازد که منجر به خشونت علیه زنان می­شود:

1- خشونت فیزیکی، جنسی یا روانی، چه در داخل خانواده­ها و چه در جامعه که شامل ضربات منجر به جرح؟ بدرفتاری­های جنسی نسبت به کودکان و جنس مؤنث، خشونت نسبت به اموال زن، خشونت­های زناشویی، ایجاد نقص­های ژنتیکی و سایر رفتارهای مضر به حال زن؛

2- خشونت­های غیر زناشویی؛

3- خشونت­های مربوط به بهره­کشی؛

4- آزار جنسی، منزوی ساختن درمحل کار و مراکز و سازمان­های دولتی یا غیر دولتی و هر جای دیگر؛

5- قوادی؛

6- روسپیگری؛

7- خشونت­های ناشی از اعمال حاکمیت دولت؛

طبق نظر بعضی از متخصصان و مدافعان حقوق زنان، این حمایت­ها شکل کلی و فراگیر دارد و تنها شامل اعمال افراد و حکومت­ها نمی­شود بلکه عدم قانون و فقدان سیاست­ها و نابرابری­های اجتماعی را که می­تواند خشونت محسوب شود نیز شامل می­گردد.

در تحقیقی که برای بانک جهانی با کمک جک لین پیتانی و آدریال ژرمن و لری هیز و یک­نیم از انستیتوی باسینیک در مورد «سلامتی زنان واشتنگتن» صورت گرفت، اعلام گشت که تعریف بیان شده توسط مجمع عمومی اجازه نمی­دهد که فراتر از آن تعریف و موارد احصا شده، موارد دیگر را خشونت بدانیم، در حالی که خشونت­های نسبت به زنان، فراتر از موارد مذکور در بیانیه است. طبق نظر خانم هیز، تعریف خشونت باید حول 2 محور اساسی «اجبار» و «زور» بیان گردد؛ مسئله­ای که مبیّن یک رفتار خشونت­آمیز از یک رفتار ساده تحمیلی است. هیز و همکارانش به بیان تعریفی دیگر از خشونت علیه زنان می­پردازند:

«تمام به کارگیری­های اجباری، چه به صورت معنوی و چه مادی، تمام الزامات و محرومیت­های خطرزا برای سلامتی زنان یا دختران که منجر به خسارت مادی و روانی می­شود، تحقیر کردن شخصیت و رفتارهایی که موجب محدودیت آزادی و منجر به استعمار زن می­شود.»

خشونت­هایی که در جریان جنگ­ها رخ می­دهد، بسیار شایع است. طبق بررسی­ای که توسط اتحادیه اروپا صورت گرفته است، 000/20 زن در بوسنی در یک ماه اول، مورد خشونت صرب­ها قرار گرفتند؛ علاوه بر این، چندی بعد، در یکی از درگیری­های کامبوج، تنها در یک شهر، به اکثر زنان شهر تجاوز شد. این­گونه خشونت­ها در لیبریا، اوگاندا، پرو و سومالی هم سابقه دارد.

در کشورهای متعددی، هنوز هم خشونت علیه دختران نابالغ و بالغ، بسیار شایع است. در بارید از هر3 زن، یک زن و حدود 2% مردان، چه در کودکی یا بزرگسالی، دچار بدرفتاری­های شدید شده­اند. در پرو (براساس گزارشی) 90% مادران جوان 16- 12 سال، به وسیلة مردان و مخصوصاً پدر یا پدرشوهرشان مورد خشونت قرار گرفته­اند. در کاستاریکا، 95% زنان بیمار بالغ کمتر از 15 سال که به بیمارستان منتقل شده­اند، دچار زنای محارم گشته­اند.

در بعضی از کشورها، بدرفتاری با اموال زن بسیار رایج است. در هند یک رسم بسیار غالب این است که شوهر یا خانوادة او، اموال زن را آتش می­زند. طبق اطلاعات پلیس هند، در سال 1990، 4835 زن دچار چنین وضعیتی شده­اند، تنها به این دلیل که خانواده آن­ها، جهاز و اموالی را که قول داده بوده­اند، فراهم نکرده­اند. در شهر بمبئی، 20% زنان متوفی 44- 15 ساله، دچار آتش­سوزی شده­اند.

بیشتر اعمال خشوت­آمیز نسبت به زنان از سوی خانواده و اطرافیان آن­ها صورت می­گیرد. 70% موارد بدرفتاری نسبت به زنان که در کلانتری­های ساتو یاتولو به ثبت رسیده است در خانه صورت گرفته و همچنین در سانتیاگو، حدود 75% ضربات منجر به جرح نسبت به زنان، در خانه بوده است. در کانادا، 62% زنان، از سوی شوهرانشان مورد بدترین رفتارها قرار گرفته­اند.

به خوبی می­دانیم که خشونت در هنگام حاملگی، یکی از مهم­ترین دلایل سقط جنین یا وزن ناکافی کودک متولد شده است. در مکزیکو، تحقیقی که روی 342 نفر از زنان صورت گرفت، 20% زنان کتک خورده از ضربه به ناحیة شکم، دچار سقط جنین یا دردهای مزمن شده­اند. در کاستاریکا، 49% از 80% از زنان کتک خورده، بیان می­کنند که هنگامی کتک خورده­اند که باردار هم بوده­اند و در 5/7 درصد آن­ها، نتیجة سقط جنین بوده است. مطالعه بر روی سلامتی زنان دچار خشونت در بعضی از کشورهای دیگر به شرح زیر است:

- در ایالات متحده آمریکا، 20% زنان بزرگسال قربانی خشونت و تجاوز شده­اند.

- در پرو، 70% جرائمی که به پلیس اعلام شده است، مربوط به زنانی است که توسط شوهرانشان به شدت کتک خورده­اند.

- در نروژ 25% زنانی که دچار امراض زنان شده­اند، متحمل آزار و خشونت­های شریک جنسی­شان شده­اند.

- تایلند، در قسمت­های حاشیه­نشین شهر بانکوک، 50% زنان متأهل، به طور متناوب و کاملاً عادی کتک می­خورند.

 

چرا زنان موضوع بحث هستند؟

«زن همچون یک مادیان است که من آن را می­خرم و حق سوارکاری با آن را دارم و اگر هم دلم خواست، می­توانم آن را بزنم.» این ضرب­المثل اگرچه بسیار قدیمی است ولی هنوز هم به کار می­رود. بسیاری از مردان، چون روز سخت یا ناهنجاری دارند یا علت دوندگی­ها و زندگی سخت را متوجه زنشان می­بینند، زنشان را می­زنند. استفاده از الکل و مواد مخدر یکی از دلایل مهم در اعمال خشونت علیه زنان است؛ همچنین فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی همچون بی­کاری، مشکلات مالی، بی­نظمی و شرایط نامطلوب کار، نقش مؤثری را در ایجاد این خشونت­ها ایفا می­کند. بعضی از محققین ابراز داشته­اند که خشونت، نتیجة رفتارهای ناشی از دوران کودکی است؛ شوهران خشن، غالباً والدین خشن و ناراحتی داشته­اند. در واقع، بنا بر یک مطالعة آمریکایی، مردانی که در کودکی از سوی والدینشان مورد ضرب و شتم قرار گرفته­اند، سه برابر بیش از سایرین، زنانشان را می­زنند و ده برابر بیشتر، زنانشان را مورد ضرب و شتم قرار می­دهند. مردانی که متهم به آتش زدن زنانشان هستند. بارها می­کوشند تا مسئولیت خودشان را ناشی از رفتار تحریک­آمیز زنشان بیان کنند و جالب این­که بیش از 40% آن­ها حداقل یک ­بار شاهد آتش زدن یک انسان، به خصوص یک زن بوده­اند.

در مطالعه­ای دقیق روی وضعیت­های مختلف، محققین دریافتند که خشونت­ها اغلب مربوط به عدم امکان انجام دادن کاری یا قبول نکردن خواسته­ای از خواسته­های شوهر است. براساس این تحقیق که توسط نشریة انگلیسی «مجلة جنایت» چاپ شد، شوهر یا شریک جنسی، زن را به دلیل احساساتی که آن­ها را تحریک می­کند، مورد خشونت قرار می­دهند: «این زن بسیار پر حرف است یا بسیار ساکت است؛ خیلی جذاب است یا اصلا ً جذابیتی ندارد؛ خیلی قانع است یا تمامیت خواه است؛ خیلی حامله می­شود یا چرا حامله نمی­شود و ....»

در برخی کشورها، مستی ضارب به عنوان یک عامل مخففه مجازات خشونت با تجاوز علیه زنان محسوب می­شود. در سپتامبر 1994، دادگاه عالی کانادا، محکومیت مردی را لغو کرد که بعد از مصرف مقدار متنابهی الکل، یک زن 65 ساله را از روی صندلی چرخ­دار واژگون ساخت و به او تجاوز کرد.

نگاه حقیرانه به زن در داخل خانواده، همانند خارج خانواده، بیانگر قبولی جهان شمولی از رفتارهای موجه و خشونت­آمیز مردان است، مسئله­ای که امری عادی محسوب می­شود. براساس تحقیقی که در آمریکا در مورد خشونت­های خانوادگی صورت گرفت، ریشه خشونت­ها را در اعتقادات و فرهنگ اعلام کرد. طبق این نگاه، مردها نسبت به زنهایشان امتیازهای ذاتی دارند و بدیهی است این طرز فکر به آن­ها امکان هرگونه رفتاری را می­دهد. جالب خواهد بود اگر بدانیم، زنی که برندة جایزة نوبل در صلح بود، در تفسیر رفتار شوهرش می­گوید: «او شوهر خوبی است، چون فقط هفته­ای یک بار مرا می­زند.» شوهر قبلی­ام، همچون وزنه­ای، تمام عصرها بالای سرم بود. طوری که هر لحظه آرزوی مرگ می­کردم؛ یک روز که موفق شدم به طبقة همکف، (جایی که دخترم آنجا بود و از من کمک می­خواست) بروم، شوهرم با چاقو به سمت من حمله­ور شد، آن­قدر شدید که تیزی چاقو در تمام ناحیه شکم فرو رفت. او مرا از حس بینایی و چشایی محروم کرده است. از این­که خانواده­ام را ببینم معذورم و از فرزندانم دور افتاده­ام»، این شخص که خواست نامش بیان نشود، در مقابل یک گروه مطالعه خشونت علیه زنان در آمریکا شهادت داد، او یکی از هزاران قربانی خشونت است، که باید با نشانه­های فراوان روی بدنش و ترس جاودان، زندگی کند. براساس گزارش کمیسیون جهانی توسعه و سلامتی زنان، علاوه بر بیماری و مرگ و میر، خشونت علیه زنان یکی از مهم­ترین دلایل بیماری­های روانی، استرس­ها، اعتیاد، جراحات، بیماری­های جنسی واگیردار و آلودگی به ویروس HIV و خودکشی زنان است. همه این موارد، بار مالی سنگینی را به سیستم بهداشت و سلامت کشورها تحمیل می­کند.

در گزارش 1993 در مورد توسعه جهانی، بانک اطلاعات بین­المللی، برای اولین بار خشونت­ها مبتنی بر احساس مالکیت نسبت به زنان را عامل نتایج مخرب نسبت به سلامتی ارزیابی کرد. از زمان اعمال محدودیت­های متعدد بر اطلاعات قابل دسترسی در کشورهای صنعتی، این بانک اطلاعاتی چنین ارزیابی می­کند: تجاوز و خشونت در خانواده نسبت به زنان 44 – 15 ساله، آن­ها را در پنجمین سال زندگی مشترکشان دچار نقص سلامتی می­کند.

این مسئله، مانند سوء­تغذیه و بیماری­های ناشی از فقر، در کشورهای در حال توسعه به شدت دامنه­دار است. وضعیت سلامتی در این کشورها در پایین­ترین حد ممکن است و درصد مشکلات سلامتی مربوط به خشونت­های مبتنی بر احساس مالکیت بر زنان، حداقل بسیار بالایی (50%) دارد. به هرحال در بعضی از کشورهای در حال توسعه، جایی که مرگ و میر مربوط به زایمان و بیماری­های ناشی از فقر، مربوط به مدیریت فاسد یا ضعیف دولتی است. مدت زندگی سالم، به علت تجاوز یا اعمال خشونت­آمیز در خانواده بسیار کاهش یافته و درصد بسیار بالایی (در حدود 16%) را اعلام می­کند.

 

یک مانع، سد راه پیشرفت

حضور زنان در پیگیری این پیشرفت، موضوع بسیار مهمی است، به خصوص در حوزه­هایی چون، سازمان­دهی خانواده، حمایت از محیط زندگی و آموزش و پیشرفت در این حوزه­ها بدون یاری و شرکت فعالانه زنان حاصل نمی­شود. باری، هنگامی که زنان با خشونت روبه­رو می­شوند، اقبال و امکان حضور تام آن­ها در چنین برنامه­هایی کاهش می­یابد.

 

خشونت عیله زنان، به هیچ وجه مایه مباهات نیست

توری ونسنت، مدافع تیم فوتبال آمریکایی «دلفین­های میامی» اکنون فردی ثروتمند و مشهور است. وی در کودکی شاهد بدرفتاری­های بسیار نسبت به مادرش بوده است. او می­گوید «نزد ما، این مسئله کاملاً امری عادی بود که ببینیم پدر، مادر را می­زند. زدن زنش، عادت او بود» ونست از مدرسه هم می­گوید: «در مدرسه هم همین­طور؛ اگر کسی می­گفت که دوست دخترش را هفته پیش سه بار سیلی زده است، از طرف دوستانش مورد تشویق قرار می­گرفت؛ وضعیت چنین بود. چیزی که هیچ­کس در قبح آن تردید ندارد.» ونسنت، صبحی را به خاطر می­آورد که مادرش به علت ضربات پدرش، همچون گچ سفید و کبود شده بود؛ اما وی برای کمک و نجات مادرش اقدامی نکرد. با این وجود می­گوید: «به شدت از حضور یک زن زندانی در منزلم، ناراحت و به هم ریخته می­شوم.»

استقان براگ، بازیگر بزرگ تیم دلفین­ها، این­گونه رفتارهای خود را تحلیل می­کند. (با توجه به این­که وی محکوم به آزار روحی نسبت به زنان هم بوده است):

«من به او چیزهایی می­گفتم که نشان از بی­رحمی داشت، چرا تو این­قدر چاقی؟ یا تو به درد هیچ کاری نمی­خوری؛ تو نمی­توانی تغییر کنی؟»

اروینگ فرای، دیگر فوتبالیست نامدار آمریکایی، علاوه بر این­که به بدرفتاری با همسرش اعتراف می­کند، می­گوید: با این­که این مسئله مربوط به گذشته است اما هنوز تأثیر خود را گذاشته است، «ما همه، ساخته محیط و اطرافیانیم ولی نمی­فهمیم. چرا او کاری را انجام می­دهد که من نمی­خواهم، این­که مسئله سختی نیست.»

از این مثال­ها می­توانیم به یک نتیجة ساده برسیم: اشخاص خشن به دنیا نمی­آیند؛ اما اگر کودکان در محیط­های خشن بزرگ شوند، احتمال اثرپذیری رفتاری آن­ها زیاد است. خشونت علیه زنان از خانواده­ها شروع می­شود؛ پس خانواده اولین جایی است که باید به آن توجه کرد.

از زمان کنفرانس جهانی حقوق بشر که در وین برگزار شد (ژوئن 1993)، شرکت­کنندگان بر اهمیت بازنگری بر محدودیت­های خشونت علیه زنان در زندگی اجتماعی و البته خصوصی، تأکید کردند. این کنفرانس، به ویژه در مورد خشونت علیه زنان، رأی به گزارش سالانه داد. این گزارش سالانه با تأکید بر علل و نتایج خشونت علیه زنان و محکومیت اقدامات محدود کنندة زنان تهیه می­شود؛ این گزارش سالانه به کمیسیون حقوق بشر ارائه خواهد شد.

در دسامبر 1993، مجمع عمومی برای اولین بار، رأی به بیانیه­ای، در مورد «خشونت علیه زنان» داد و به دولت­ها و سازما­ن­های بین­الملل ابلاغ کرد تا اقدامات خاصی را در جلوگیری از خشونت­ها تدبیر کنند.

در سپتامبر 1995، از آغاز چهارمین کنفرانس جهانی زنان، جامعه بین­المللی فرصت بررسی و ارزیابی برنامه­های تحقق حقوق زنان را- از زمان اولین کنفرانس سازمان ملل در مورد زنان در 20 سال قبل – فراهم کرد و یک زمینة حرکت برای دولت­ها و ارگان­های مربوط مطرح شد تا به دنبال اقدامات و استراتژی­های مذکور در اجلاس نایروبی بروند. با توجه به این­که خشونت علیه زنان یکی از 10 مشکل اساسی جهان معاصر است، می­توان به یک حرکت همگانی چشم داشت.

 

زمینه و سکوی حرکت

خشونت علیه زنان ناشی از ساختار ذهنی­ای است که در مورد زن، چه در خانواده و چه در جامعه وجود دارد. زن به سوی جهل و بی­سوادی تشویق می­شود و فقدان قوانین ممنوعیت خشونت و عدم کافی بودن اقدامات پیشگیرانه که قانون به وسیله قدرت عمومی اعمال می­کند، فقدان ابزارهای آموزشی و سایر اموری که به زیر پا گذاشتن حقوق زنان می­انجامد، منجر به خشونت علیه زنان می­شود.

تجربه نشان داده است که در کشورهای متعدد، مرد و زن می­توانند به سوی مبارزه علیه خشونت در تمامی اشکال برانگیخته شوند و اقدامات مؤثری به وسیله قدرت عمومی، در جهت علاج و نتایج خشونت انجام شود.

پروژة «سکوی حرکت» درباره دولت­ها و ارگان­های مربوط است تا مبارزه با خشونت علیه زنان را سامان بخشند. اقدامات موردنظر (به طور اخص) به شکل زیر پیشنهاد می­شود:

1- بازشناسی این مطلب که خشونت علیه زنان، باید به شدت از سوی ارگان­های مربوط سرکوب گردد.

2- در بعضی موارد، این وظیفة قدرت عمومی است که به وسیله کانال­های مربوط: پلیس، سیستم قضایی و ... اقدام کند؛ و بر عهدة سازمان­های عمومی است که مثلاً به آموزش و اعمال نفوذ بر روی هنجارها و رفتارها بپردازد. همین وظیفه بر عهدة اشخاص و رسانه­های جمعی، در جهت­دهی به نظرات و یا شهادت دادن بر رفتارهایی است که افراد خشونت­طلب یا در معرض انجام آن، عمل می­کنند. کارشناسان معتقدند که اجرای غیر منطقی و حداقلی مجازات نسبت به جنایات علیه زنان، مانع جلوگیری از رفتارهای مذکور شده است.

 

گزارشی از چهارمین کنفرانس جهانی زنان

منبع: ماهنامه سیاحت غرب، شماره 35

WWW. Unicef. Org   

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:38

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد