تجاوز جنسى، راهى براى سرکوب زنان

بررسى نظراتى در مورد تجاوز

طى گزارشى که وزارت کشور انگلستان منتشر کرده ٧٠ در صد زنان بین ١٧ تا ٣٥ ساله بطور دائم نگران هستند که مورد تجاوز جنسى قرار گیرند. بسیارى از اینکه شب دیروقت به خانه برگردند وحشت دارند و خیلى از زنان مواظب هستند که لباس و رفتارشان طورى نباشد که توجه جلب کند. طبق این گزارش افزایش چشمگیرى در موراد گزارش شده تجاوز بین سالهاى ١٩٨٥ تا ١٩٩٦ وجود دارد. ١٦٥(درصد)، و این در حالى است که بسیارى از زنانى که مورد تجاوز واقع مى شوند هیچوقت آنرا به پلیس گزارش نمى دهند. (سال ۱۳۸۴)

در این نوشته سعى مى کنیم به بررسى معانى و اشکال مختلف تجاوز پرداخته و عوامل ارتکاب به این جرم را مورد بازبینى قرار دهم. همچنین به راههاى جلوگیرى از آن از دیدگاهاهى متفاوت مى پردازم.

هر چند رقم قابل توجهى از مردان و پسران جوان توسط مردان دیگر مورد تجاوز واقع مى شوند، اما زنان قربانیان اصلى آزارهاى جنسى هستند. چه بعنوان همسر توسط شوهرانشان، چه بعنوان منشى و کارمند توسط همکارانشان و روساى اداره، چه بعنوان اسیران جنگى توسط فاتحان و چه بعنوان رهگذر توسط افراد غریبه. دلیل آن هم نه الزاما ضعف جسمانى زنان در مقابل مردان بلکه فرهنگ و نوع نگرش جامعه به جنسیت زنان و مردان است.

ریشه تجاوز در دیدگاههائى است که قالب روابط زن و مرد را مى ریزند و از آنها مى خواهند طبق مدلهاى از پیش تعیین شده رفتار نمایند.

سو لیز Sue Lees( پروفسور در امور زنان و قانون) مى نویسد: «زنان بر اساس جنسیتشان قضاوت مى شوند، یعنى وقتى از شهرت و اعتبار زنى صحبت مى شود معمولا اخلاقش و روابط جنسى اش به ذهن مى آید، در حالى که صحبت از اعتبار مرد معمولا حول و حوش جایگاه اجتماعى اش و شخصیتش بعنوان فرد مى چرخد.» ( امیال غالب، صفحه ١٧)

دیدگاه رایج در پرورش سکسى جامعه این است که زنان در رفتار جنسى اشان Passive و خنثى و مردان فعال، متعرض و غالب هستند. گویا زنان از درک نیازهاى جنسى اشان ناتوان هستند و عکس العملهاى طبیعى بدنشان را نمى شناسند، به همین دلیل است که معمولا مى گویند «نه» در حالى که منظورشان « آرى » است. نقش مردان در این میان این است که آنها را تحت تاثیر جذبه خود قرار دهند، محسور قدرت مردانه اشان کنند، نازشان را بکشند و آنها را راضى به همخوابگى کنند. مرد واقعى باید بداند که ناز کردن و مقاومت در مقابل سکس، جزئى از طبیعت زنان است و آنها از خشونت و زمختى مردان لذت مى برند. بر این اساس مردان مجاز مى شوند آنجا که ناز کشیدن و اقناع عمل نکرد از زور و اجبار استفاده کنند.

گفته مى شود که مردان امیال جنسى غیر قابل کنترلى دارند و این وظیفه زنان است که از تحریک کردن شهوت مردان بپرهیزند و گرنه مردان مجبور مى شوند براى ارضاى شهوت غیر قابل کنترل خود به آنها تجاوز کنند. دقیقا به همین دلیل است که در بسیارى از موارد، زنان مقصر واقعى اتفاق افتادن تجاوز بشمار مى روند و سرزنش مى شوند.

جو براند Jo Brand کمدین فمینیست انگلیسى این ایده را طنز مى کند و در یکى از نمایشهایش مى گوید: « تقصیر ما زنها است که مردان را مجبور مى کنیم به ما تجاوز کنند. ما کارهاى زیادى مى کنیم که آنها را تحریک مى کند، مثلا بیرون مى رویم، در خیابان قدم مى زنیم و بدتر از همه داراى واژن هستیم.»

در جوامعى مانند ایران که مذهب در قدرت است و ایدئولوژى اسلامى ساختار قوانین را مى سازد، این نوع طرز تفکر در اشکال بسیاری رسما تبلیغ و تقدیر مى شود. یکى از مهمترین دلایلى که براى تحمیل حجاب بر زنان در ایران آورده مى شود این است که زنان باید پوشیده باشند که موجب تحریک امیال مردان نشوند.

قدرت یکى دیگر از فاکتورهاى اصلى در ارتکاب به تجاوز محسوب مى شود.
تقریبا در ٥٥ صد از موارد گزارش شده، تجاوز وسیله ابراز قدرت و تثبیت برترى فرد مهاجم بوده است. مردان متجاوز با تحقیر کردن و آزار جنسى قربانیانشان احساس برترى کرده و نیاز خودشان به مهم بودن را ارضا مى کنند.
 راسل( جامعه شناس و نویسنده ) مى گوید: « تجاوز منتهى الیه اعمال و ابراز خصوصیاتى است که سنتا مردانه بحساب مى آیند، از جمله زور، تهاجم، قدرت، خشونت، برترى طلبى و رقابت. ( ملاحظاتى بر تجاوز، ١٩٨٤)

از آنجا که در جوامع مختلف سنتها و عقاید متفاوتى زندگى جنسى زن و مرد را شکل مى دهند، تعاریف متفاوتى هم در مورد اینکه تجاوز چیست وجود دارند. براى بسیارى از مردم واداشتن یک زن به رابطه جنسى تجاوز محسوب نمى شود، بلکه شکل نرمال و معمولى رابطه زن و مرد بشمار مى رود.
خیلى از زنان، مخصوصا در جوامع عقب مانده تر حتى نمى دانند که آنچه بطور مداوم توسط شوهر و یا دیگر مردان به آنها تحمیل مى شود تجاوز است. معمولا آنچه بعنوان تجاوز شناخته مى شود تهاجم و آزار جنسى از طرف مردان غریبه است. این نوع تجاوز برسمیت شناخته شده و قربانیان آنها بیشتر مورد همدردى و دلجوئى واقع مى شوند. در صورت پیدا شدن متجاوز، دادگاهها معمولا آنها را محکوم مى کنند و در انظار عمومى بعنوان مجرم و متجاوز ترد مى شوند.

اما مشکل این است که طبق آمار ٦٠ در صد از تجاوزها توسط مردانى صورت مى گیرند که آشناى نزدیک و یا فامیل زنان هستند. تجاوز شوهران به زنانشان ٧ برابر بیشتر از تجاوز مردان غریبه به آنها برآورد شده است. این تازه درحالى است که ٩٠ در صد از زنانى که توسط شوهرانشان مورد تجاوز واقع شده اند هیچوقت آنرا به نهادهاى قضائى گزارش نمى دهند.

ماده ١ قانون جرائم جنسى انگلستان (١٩٥٦) تجاوز را اینطور تعریف مى کند: « دخول آلت تناسلى مرد در واژن و یا مقعد بدون رضایت و تمایل فرد مقابل».
 طبق این قانون اگر زنى مردى را متهم به تجاوز کند باید ثابت کند که دخول کامل روى داده و این عمل خلاف میل او صورت گرفته است. مسئله تمایل داشتن یا نداشتن زن در این میان بسیار مهم است، براى اینکه اگر مرد ادعا کند که زن راضى بوده با وى بخوابد و زن نتواند خلاف آنرا ثابت کند، دادگاه نمى تواند راى به محکومیت متهم بدهد.

برخورد محدود و ناروشن این قانون، بدفعات مورد نقد صاحب نظران امور قضائى و جامعه شناسان قرار گرفته است. سو لیز (Sue Lees)معتقد است که این تعریف شانس ناچیزى به زنان شاکى مى دهد که ثابت کنند رضایت به داشتن سکس با متهم نداشته اند و تاثیرات روحى و تحقیرى را که زنان با آن روبرو بوده اند نادیده مى گیرد. همچنین با تاکید این قانون روى دخول پنیس در واژن یا مقعد، اشکال دیگر تجاوز مانند سکس دهان، و تجاوز با وسایلى مانند بطرى از دستور خارج مى شوند.

بنظر عجیب مى رسد که با وجود اینکه در کشورى مانند انگلستان قانون از زنان حمایت مى کند و متجاوزان به زندان محکوم مى شوند، تعداد بسیار کمى از قربانیان جرائم جنسى شکایت خود را به پلیس و دادگاه مى رسانند. گفته مى شود که ٩٠ در صد زنانى که مورد تجاوز از طرف شوهرانشان واقع مى شوند هیچوقت آنرا گزارش نمى دهند.
تعداد زیادى از شاکیان هم بعد از دوندگیهاى فراوان و علافى در کریدورهاى دادگاهها و ادارات پلیس، از پیگیرى شکایت خود صرفنظر مى کنند و ترجیح مى دهند این تجربه تلخ را بتنهائى تحمل کنند. دلائل فراوانى براى این امر وجود دارند. یکى اینکه سیستم قضائى و تعاریفى که از تجاوز مى شوند کار را براى شاکیان بسیار پیچیده مى کنند. زنان معمولا با ناباورى و عدم اعتماد مقامات پلیس و دادگاه روبرو مى شوند.
این تصور که حتما زن با رفتارش و حرکاتش مرد را بطرف خود کشیده و منجر به تحریک وى شده است، در تمام بازجوئى ها و محاکمات بروشنى نمایان است.
 شاکى مجبور مى شود ماجراى تجاوز را بارها و بارها براى پلیس، وکیل، قاضى و دادگاه به جزئیات بازگو کند. این خود باعث تجدید چند باره خاطره تلخ اتفاقى است که براى وى افتاده. معمولا در جریان دادگاهى از وى در مورد خصوصى ترین مسائل زندگى اش سوال مى شود، وى ناچار مى شود در یک دادگاه علنى و در ملاعام به شرح جزئیاتى بپردازد که کمتر زنى حاضر مى شود حتى براى دوستان نزدیکش تعریف کند. از آنجا که براى یک زن نجیب نا معقول است که در جمع از سکس و روابط خصوصى اش حرف بزند، این دادگاهها با مجبور کردن این زنان به تشریح جزئیات اتفاقى که افتاده، باعث خدشه دار شدن شخصیت آنها در انظار عمومى مى شوند و آنها را در ملاعام تحقیر مى کنند.
بسیارى از سوالاتى که از زنان شاکى در دادگاهها مى شوند ربط مستقیمى به ماجرائى که برایشان روى داده ندارد.
سوالاتى مانند اینکه: آنها چند تا دوست پسر عوض کرده، هفته اى چند بار ودر چه شرایطى عشقبازى مى کنند؟
آیا از مشروب و مواد مخدر استفاده مى کنند یا نه؟
آیا کار مى کنند یا از بیمه هاى اجتماعى استفاده مى کنند؟
آیا مادر تنها هستند یا نه، و اگر هستند چرا؟

از دیگر دلائلى که بسیارى از زنان قید شکایت و دادخواهى را مى زنند، مراحل پیچیده و بوروکراسى ادارى نهادهاى پلیس و دستگاه قضائى انگلستان است. بعد از گزارش دادن به پلیس معمولا مجموعه اى از تحقیقات و آزمایشات در اداره پلیس انجام مى شود و اگر پلیس تصمیم بگیرد که حادثه را بعنوان جرم ثبت کند (بین ٣٠ تا ٤٠ درصد از موارد بعنوان جرم شناخته نمى شوند)، آنوقت کیس مورد نظر به دادگاه مراجعه داده مى شود و معمولا یکسالى طول مى کشد تا روز دادگاهى تعیین شود و متهم به دادگاه کشیده شود. بسیارى از زنان در این فاصله شکایتشان را پس مى کشند.

طبق قانون اصل بر بیگناهى متهم است تا زمانى که خلاف آن ثابت شود. بر طبق این اصل قضات مواظبند که بالانس قدرت بین شاکى و متهم بنحو عادلانه اى حفظ شود. و از آنجا که این جرم معمولا در خلوت دو فرد اتفاق مى افتاد و اثبات و یا عدم اثبات آن فقط در گرو شواهد جانبى و شرایطى که جرم در آن اتفاق افتاده است، قضاوت در این مورد کارى بسیار حساس و مشکل مى شود. از طرف دیگر چون ١٠ سال و ٥ سال زندان احکام سنگینى هستند، صادر کردن چنین احکامى در صورتى که کوچکترین شبهه اى در حقانیت ادعاى وارده از طرف شاکى باشد، عادلانه بنظر نمى رسد.
 بنا به این دلایل است که دادگاههاى مربوط به تجاوز بسیار بکندى و با احتیاط پیش میروند و تاثیر چندانى در کم کردن آمار تجاوز و جرائم جنسى ندارند.

راههاى متفاوتى براى از بین بردن تجاوز و یا کم کردن موارد آن ارائه شده اند. بعضیها معتقدند که با سختگیرى قانون در مقابل مجرمین و صادر کردن احکام سنگینتر مى توان به متجاوزان نشان داد که جامعه تحمل پذیرش تجاوز را ندارد و بدینترتیب آنها را از اقدام به این عمل بازداشت.

سو لیزSue Lees معتقد است که رفرمهاى قانونى زیادى لازم است تا بتوان از زنان در مقابل تجاوز دفاع کرد. وى از عوض کردن تعریف قانونى تجاوز بعنوان اولین قدم اسم مى برد. بنظر وى تعریف تجاوز باید در برگیرنده اشکال متفاوت آن و انواع آزارها و توهینهاى جنسى باشد. او همچنین مى خواهد که موشکافى در تاریخچه جنسى زنان در دادگاهها متوقف شود و به آنها اجازه داده شود که قبل از دادگاهى با وکیل خود مشورت کرده و کیسشان را آماده نمایند.
پلیسها و وکلائى که با اینگونه جرائم سروکاردارند بنظر سو لیز باید آموزش ویژه ببینند و موارد گزارش شده تجاوز باید در کمترین زمان لازم بررسى شده و به نتیجه برسند.

بنا به اظهار اسناد تهیه شده توسط بخش زنان دولت بریتانیا، قدمهاى مثبتى براى آموزش جامعه در مورد جرائم جنسى برداشته شده اند.
یکسرى برنامه هاى آموزشى براى مجرمین تهیه شده اند که طى آنها تلاش مى شود تاثیرات تجاوزبر زندگى قربانیان آن نشان داده شده و دلائل روانى و اجتماعى تجاوز بررسى شوند، به این امید که متجاوزین بتوانند ازدیدگاهى متفاوت به امر تجاوز نگریسته و از اقدام مجدد به آن بپرهیزند.

طبق همین نوشته ها نهادهاى ذیربط باید زنان را تشویق کنند که در صورتیکه این اتفاق برایشان افتاد آنرا گزارش دهند. چرا که ترس از گیر افتادن بعضى ها را از ارتکاب به تجاوز وا میدارد. همچنین زنان باید بدانند که با سمپاتى از طرف مقامات مربوطه روبرو خواهند شد و حیثیت اجتماعى آنان لکه دار نخواهد شد.
 تهیه امکانات درمانى و آزمایشگاهى لازم در مراکز پلیس، جهت سرعت دادن به پروسه بررسى جرائم گزارش شده از دیگر پیشنهادات ارائه شده توسط بعضى دست اندرکاران این امورات است. اینکه قربانیانى که براى دادخواهى به پلیس مراجعه کنند بدانند که با آنها در فضائى انسانى و مناسب برخورد خواهد شد و مجبور نخواهند بود ساعتها در کریدرهاى بیمارستان و پلیس سرگردان باشند و بخاطر جرمى که دیگرى مرتکب شده تحقیر شوند.

اما اقدامات نام برده تاکنون دارند بسیار بکندى پیش میروند و تا آنجا که آمار نشان مى دهد، تجاوز همچنان در حال افزایش است. بنظر مى رسد این اقدامات حتى اگر بخوبى هم پیش بروند، تغییرات قابل توجهى را موجب نشوند. تا زمانى که فرهنگ جامعه براساس نابرابرى زن و مرد بنا شده، تا زمانى که زن ابزارى براى ارضاى امیال جنسى مرد محسوب میشود و تا زمانى که تابوهاى ارتجاعى و مذهبى ساختار روابط جنسى زن و مرد را تشکیل مى دهند مشکل بتوان مردم را از ارتکاب به جنایات جنسى بکلى بازداشت. اما قطعا با یکسرى رفرمهاى جدى مى شود از آمار این جنایات کاست.
مى شود کمپینهاى عظیمى براى دادن آگاهى علمى به مردم نسبت به فانکسیونهاى جنسى بدنشان راه انداخت و با فاکتهاى علمى نشان داد که زن و مرد اگر چه متفاوتند اما افسانه هائى مانند پاسیو بودن زنان و اکتیو بودن مردان واقعیت ندارند و زن و مرد هردو از رابطه آزاد و انسانى با هم لذت مى برند.
 مى شود و باید در مدارس به بچه ها آموزش جنسى درست داده و جلوى تبعیضات جنسى را گرفت.

منبع:Iranhealers

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 13:07 http://rue.blogsky.com

سلام
مطالب جالبی نوشته بودین موفق باشین

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 13:25 http://www.i-am.blogsky.com

جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد