بررسی تطبیقی - فرهنگی مسائل جنسی (بخش نخست)

بررسی مسائل جنسی در مسیحیت و اسلام،نوشته "مژگان کاهن"مطلبی که در پی می آید، بخش نخست چکیده ای از کاری تحقیقی است که موضوع پایان نامه نویسنده است. این بررسی در سال ۱۹۹۷ میلادی انجام پذیرفته است. موضوع این کار تحقیقی، مقایسه طرز تلقی و نگرش ایرانی ها و بلژیکی ها در زمینه مسائل جنسی است. دو هدف اصلی از این تحقیق، یکی بررسی تاثیر فرهنگ و دیگری مطالعه‏ نتایج مهاجرت در این طرز تلقی ها بوده است

در بخش نخست به بررسی اجمالی مسائل جنسی در اسلام و مسیحیت می پردازیم.

مســائـل جنســی در مسیحیت

بر اساس مسیحیت، طبیعت انسان چون به گناه اولیه آلوده است، به طرف غرایز شهوانی اش کشیده می شود و این چیزی است که باعث می شود به ارتکاب گناه روی آورد.در این مذهب کلا از مسیح هیچ کلام مثبتی در زمینه مسائل جنسی عـنوان نمی شود و بیشــترین نقل قول هایی که در این زمینه می شود از قول قدیسین آن است. در این سخنان غرایز جنسی بیشتر به عنوان پدیده ای پست و گناه آلود مطرح شده است.به عنوان مثال سنت پل به مردان توصیه می کند که سعی کنند حتی الامکان از ازدواج پرهیز کنند ولی اگر نمی توانند جلوی شهوات خود را بگیرند، ازدواج بهتر از سوختن در جهنم است.
در اخلاق مسیحیت بدبینی شدیدی به لذات جنسی وجود دارد زیرا بر طبق آن شهوات جنسی روح انسان را زندانی بدنش می کند و مانع می شود که او به سوی خدا سوق پیدا کند. به همین ترتیب اگر ما خود را مجبور می کنیم که برای بقای نسل ازدواج کنیم، باید از وابسته کردن خود به لذات جنسی احتراز کنیم زیرا غریزه جنسی فقط برای تولید مثل در ما به عاریت گذاشته شده و اگر از آن برای اهدافی دیگر مثل لذت بردن استفاده کنیم سوء استفاده به شمار می رود. در نتیجه تمام فعالیت های جنسی که خارج از کادر ازدواج باشد به عنوان گناهی بزرگ تلقی می شود و در حقیقت ازدواج راهی است برای گریز از گناه.

بیشتر الهی دانان و مقدسین معتقد بودند که اگر یک زوج به خاطر لذت با هم همآغوشی کنند گناهی فجیع مرتکب می شوند و آن به این علت است که در یک همآغوشی لحظاتی هست که لذت جنسی تمام حوزه آگاهی انسان را فرا می گیرد و باعث دوری انسان از مذهب و خدا می شود. خیلی از این الهی دانان مثل گرگوار (قرن ششم میلادی) این گونه می اندیشند. او معتقد است تقریبا غیرممکن است که انسان از بستر همآغوشی زناشویی پاک بیرون بیاید. تنها در قرن 17 است که سخنان جدیدی در این زمینه عنوان می شود.

"توماس سانشه" عنوان می کند که زن و شوهری که تنها با هدف همآغوشی با هم همبستر می شوند دچار گناه نمی شوند با این شرط که هیچ کاری برای جلوگیری از به وجود آوردن بچه انجام ندهند. زیرا تولید مثل هدف اصلی روابط جنسی است.
در این جا متوجه این تغییر می شویم که:
"جســتجـوی لــذت" به عنوان گناه تلقی نمی شود بلکه "جستجوی صرف لذت" گناه محسوب می شود.ولی نکته ای که روی آن تاکید می کردند این بود که همآغوشی بایستی تنها در یک حالت (POSITION) انجام شود که به آن حالت طبیعی می گفتند (یعنی زن بر پشت دراز کشیده و مرد روی او قرار گیرد). بقیه حالت ها به نظر آن ها ضد طبیعت به شمار می رفت به عنوان مثال: POSITION RETO حیوانی به شمار می رفته و POSITION MULIER SUPER VIRUM ضد طبیعت زن و مرد، زیرا زن به طور طبیعی منفعل و مرد فعال است.
یاد آور می شویم که رابطه مقعدی به طور شدید ممنوع بود، چه بین زن و شوهر و چه در بین هم جنس ها، به همین ترتیب بوسیدن و لمس آلات تناسلی نیز ممنوع بود.

عـــــشق در غـــرب باستان

در مورد مسئـله عشق باید گفت به غیر از تعداد انگشت شماری (سانشه و فرانسوآ) هیچ الهی دانی عشق را در رابطه زن و شوهر مهم و مثبت نمی دانست.در حالی که الهی دانان قرن بیستم مرتب به اهمیت عشق در روابط زناشویی اشاره می کنند در قرون قبل، در بین الهی دانان عشق باری منفی داشت.
"سنت ژروم" در ارتباط با عشق به همسر این طور گفته است:
عشق بیش از حد یک مرد به زنش نیز زنا شمرده می شود... هیچ چیز پست تر از این نیست که مردی همسرش را بسان معشوقه دوست بدارد، به هیچ وجه درست نیست که مردی خود را به عنوان عاشق به زنش نشان دهد بلکه باید خود را به عنوان شوهر نمایان کند. به همین ترتیب "سنت هی اروسم" (St Hierosme) عنوان می کند که: "مردی که بیش از حد عشق به زنش را به نمایش بگذارد زنا کار است. زیرا مرد نباید از زن خود مثل فاحشه استفاده برد و زن نیز نباید شوهرش را به عنوان عاشق بنگرد چرا که پیوند مقدس ازدواج باید تقدس و پاکی خودش را حفظ کند.چرا این دشمنی با عشق؟ در حقیقت عشق آتشین در رابطه زناشویی به منزله تهدیدی برای روابط اجتماعی و رابطه با خدا به حساب می آمد.
از رنسانس یا عصر روشنایی نیز در زمینه مسائـل جنسی همان واقعیت قرون وسطی را مشاهده می کنیم با توجه به این که کلیسا تنها هدف روابط جنسی را تولید مثل می دانست، تمام رفتارهای جنسی که به تولید مثل ختم نمی شوند به شدت محکوم بودند. به عنوان مثال: خودارضائـی به عنوان عملی شنیع تلقی می شد، با وجود این عده ای از الهی دانان به زنی که شوهرش در عمل جنسی عجول بوده به طوری که زن به لذت جنسی دست نیافته است این اجازه را می دادند که با لمس خود حالت ارضا (ارگاسم) را در خود ایجاد کند.
علت این مسئـله نه ارضای جنسی زن بلکه این عقیده بود که پزشکان آن زمان معتقد بودند ترشح واژنی زن در تشکیل جنین سالم اجتناب ناپذیر است. در مورد آموزش جنسی باید گفت تعداد کتاب هایی که در این زمینه سخن می گفتند بسیار نادر بود زیرا معتقد بودند بهتر است گناهکاران چیزهایی که نمی دانند و ممکن است آگاهی از آن ها موجب افزایش گناهانشان شود، نیاموزند.اخلاق گرایان قرن ششم میلادی اغلب به لاتین می نوشتند و وقتی به فرانسه می نوشتند اغلب از ذکر جزئـیات تکنیکی پرهیز می کردند.

مســــائـل جنســی در اســـلام

مسائل جنسی در اسلام جایگاهی خاص دارد. در اسلام بر خلاف مسیحیت لذت جنسی به صورت یکی از جنبه های مثبت زندگی و نعمات خدا تلقی شده است.بدین ترتیب مشاهده میکنیم که در اسلام ازدواج به عنوان یک پدیده خوشایند و لذت بخش و به عنوان یک وظیفه قلمداد شده و خصوصا بر جنبه جنسی این رابطه تاکید فراوان شده است؛ به حدی که به هیچ وجه به دلایلی چون رسیدن به زهد و پارسایی نباید از رابطه جنسی در یک زوج خودداری کرد.حدیثی از محمــد هست که می گوید:
"وقتی مردی به همسرش می نـگرد و همسرش به او چشم می دوزد خدا نیز نگاهی از روی محبت به آن ها می کند. زمانی که دستان یکدیگر را می گیرند تمام گناهانشان از سر انگشتانشان خارج می شود و وقتی با هم می زیند فرشتگان آن ها را احاطه می کنند... لذت و شهوت زیبای کوه ها را دارند."

در قرآن کسانی که راه تجرد را برمی گزینند به عنوان پست ترین انسان ها تلقی شده اند و محمد(ص) ازدواج را با انجام نیمی از فرایض مذهبی برابر می شمارد .برای درک اهمیتی که اسلام به مسائل جنسی داده کافی است تصویری که این مذهب از بهشت داده را اندکی بررسی کنیم. نعماتی که در بهشت به مسلمانان وعده داده شده نعمات جنسی را نیز شامل می شود، حوری های بهشتی، زنان بسیار زیبائی هستند که در بهشت به باایمانان تعلق خواهد گرفت ، به هر مسلمان هفتاد حوری تعلق خواهد گرفت به اضافه زنانی که در روی کره زمین داشتند. تمام این حوری ها باکره هستند و هر بار که با حوری ای همخوابگی کنند دوباره باکره می شود. هر لذت جنسی به اندازه هشتاد سال به طول می انجامد. در ضمن مسلمان در تحریک مدام جنسی بسر می برد.

باید یادآور شد که تمام این مواهب به مردان مسلمــان تـعلق دارد و زنان مسلمان در بهشــت به شوهرانشان خواهند پیوست.در اینجا مشاهده می کنیم فرق زیادی بین بهشتی که اسلام وعده می دهد و بهشتی که مسیحیت وعده می دهد وجوددارد، در بهشت، مسیحی فاقد احساس جنسی است در حالی که مسلمان به ارگاسمی جاودانه می رسد.
تفاوت دیگری که بین مسیحیت و اسلام می بینیم مسئـله " شان نزول آیات " است که جنبه پراگماتیک اسلام را در بعضی موارد نشان می دهد، این ها به شکل حدیث هایی است که سعی در توضیح یک سری آیات دارد بررسی بعضی از این حدیث ها که در زمینه مسائـل جنسی است به روشن شدن یک سری مسائل برای ما کمک می کند.

حدیث زیر یک نمونه از این حدیث هاست:
"محمد(ص) و یارانش روزی گرد هم نشسته بودند، مردی یهودی نیز در نزدیکی آن ها نشسته بود به یکی از یاران محمد(ص) گفت: من با زنم در حال ایستاده جماع می کنم، دیگری گفت من زمانی که او بر پهلو دراز کشیده و یا زانو زده، یهودی گفت: این نشان می دهد که شما به حیوانات شبیه هستید، ما تنها با یک روش با همسرانمان همخوابگی می کنیم. در این حال خدا این آیه را نازل کرد:
"زنان شما کشتزارها ی شما هستند هرگونه که می خواهید بر آن ها برآیید" [*]
نباید فراموش کرد خود محمد(ص) به طور خاص به روابط جنسی علاقمند بوده در وضعیت های مختلف آیاتی نازل می کرده است که دست و پای مسلمانان را در این مسائـل تا حدود زیادی باز می گذاشته است.این آیه ها خصوصا در موقعیت هایی که قوانین قبلی اسلام و قرآن با وضعیت واقعی که در آن قرار می گرفتند در تناقض قرار می گرفته، در بسیاری مواقع سعی در تصحیح این تناقض داشته اند.

به عنوان مثال: "مسئـله صــیغـــه" یا متـــا، هدف اصلی این گونه پیوند رسیدن به لذت جنسی است. اجازه این نوع ازدواج را محمد زمانی صادر کرد که در وضعیت جنگی خودش و سایر همراهانش به زنانشان دسترسی نداشتند، در این جا یک عده از همراهانش به نزد او آمدند و این مسئله را مطرح کردند که با نیازهای جنسی شان چه باید بکنند. و محمد(ص) در آن جا اجازه ازدواج موقت را داد. در آن زمان مردان در هنگام مسافرت نیز از این نوع ازدواج برای ارضای جنسی خود استفاده می کردند (در مقابل پرداخت پول به زن) که امروز در بین شیعیان هنوز مرسوم است.نکته مهمی که در ارتباط با اسلام باید یادآور شد این است که درست است که اسلام با لـذت جنسی مخالفتی ندارد ولی این ارضای غرایز جنسی باید در کــادر قوانین قــرآن و فقه انجام شود. باید گفت این کادر تفاوت زیادی بین زن و مرد قائـل می شود.

نباید فراموش کرد که اگر این قوانین دست و پای مردان را تا حد زیادی باز می گذارد برای زنان بسیار سخت گیر و محدود کننده است بدین ترتیب زن تنها یک شوهر بیشتر نمی تواند داشته باشد در حالی که همان طور که می دانیم مردها می توانند تا چهار زن و بی نهایت صیغــه داشته باشند و رابطه جنسی با کنیزان هم مجاز است. برای این که این تفاوت را بهتر درک کنیم در اینجا به بررسی تصویریی که در اسلام از زن و Sexualite او وجود دارد می پردازیم:

زن و Sexualite او در اســلام

یکی از صفات اساسی که اسلام برای زن قائـل می شود فتنه و فتنه گری است. در اسلام زن به عنوان عاملی محسوب می شود که می تواند باعث به هم ریختگی و آشوب نظم اجتماعی شود. برای این مسئـله دو دلیل می توان مطرح کرد:
اول به خاطر تمایلی که نسبت به خود در مردها ایجاد می کند و این احتمال می رود که باعث شود مسائـل جنسی از کادر اسلام خارج شود و مردان مسلمان را از پرستش خدا باز دارد.

این مسئله باعث شده که در بعضی از منابع اسلامی، زن را با شیطان مقایسه کنند در این راستا حدیثی از محمد است که نقل می کند: "محال است یک زن و مرد نامحرم با هم تنها باشند و شیطان در آن جا حضور به هم نرساند." غیر از میلی که زن در مرد ایجاد می کند، دومین عامل که او را تبدیل به موجودی خطرناک می کند مسـئـله میل جنسی خود زن است، در بیشتر روایات اسلامی انرژی جنسی زیادی به زن نسبت داده می شود انرژی که از مرد به مراتب بالاتر است.حدیثی از علی است که می گوید:
"خداوند قادر مطلق زمانی که میل جنسی را آفرید آن را به ده قسمت تقسیم کرد نه قسمت از آن را به زن و یک قسمتش را به مرد داد."

در فرهنگ اسلامی داستان های زیادی است که به این انرژی زن اشاره می کند.
یکی از دلایل اصلی قوانین مشکل و دست و پاگیری که اسلام برای زنان قائـل شده است، در جهت کنترل تمایلات جنسی آنان و تاثیری است که این تمایلات بر جامعه اسلامی می تواند بگذارد.قرآن به مردان این گونه توصیه می کند:
"زنانتان را که احتمال ارتکاب خیانت را در آن ها می بینید تنبیه کنید، آن ها را در اتاق های تنها طرد کنید، ولی اگر از شما اطاعت می کنند با آن ها دعوا مکنید.( نساء 34 )
Saadaoui (ساعادویی) نویسنده معاصر مصری سه دلیل برای حبس کردن زن در خانه عنوان می کند:
1ـ بدین ترتیب وفاداری زن تضمین می شود زیرا مرد دیگری را ملاقات نمی کند.
2ـ بدین گونه زن خود را تمام و کمال در اختیار شوهر و فرزندانش قرار می دهد.
3ـ مرد از خطر وجود زن در اجتماع و عشوه گری هایش در امان می ماند.

زن و ترس از قدرتی که جذبه جنسی او به او می دهد یکی از عواملی است که به ما کمک می کند قوانین و چهارچوبی که اسلام برای روابط خانوادگی و اجتماعی زن و مرد مطرح کرده بهتر درک کنیم. این قوانین در جهت خنثی کردن این قدرت که می تواند مخرب جامعه اسلامی باشد، می باشد. قدرتی که می تواند اراده مرد را از او سلب کند و او را تبدیل به موجودی منفعل و مطیع کند.

حدیثی از محمد(ص) است که می گوید: "بعد از وفاتم دو خطر جامعه اسلامی را تهدید می کند، کفار از بیرون و زنان از درون"(*)

حدیث دیگری از محمد که باز ترس از این قدرت را به ما نشان می دهد:
"روزی محمد در خیابان زنی دید، بنابر این به خانه ی زنش زینب آمد و با او جماع کرد سپس از خانه بیرون آمد و چنین گفت: وقتی زنی به شما نزدیک می شود در حقیقت شیطان است که به شما نزدیک می شود. اگر یکی از شما زنی دید و از او خوششش آمد به خانه اش بیاید و با همسرش جماع کند." خطرناک ترین زن در این جا زنی است که تجربه جنسی داشته است. اوست که بیش از همه در مقابل محرومیت های جنسی بی طاقت است به عنوان مثال زنی که شوهرش برای مدتی غایب است، به عنوان خطری برای مردان به حساب می آید.

"هیچ گاه به ملاقات زنانی که شوهرانشان را نمی بینند نروید زیرا شیطان به شما غلبه می کند و در رگ های شما مثل خون جاری می شود." به عقیده فاطمــه مرنیــسی جامعه شناس مراکشـی در جوامـع اسلامــی به دو تـئـوری در ارتباط با Sexualite بر می خوریم:

1ـ تـئوری آشکار Explicite: تئوری ای است که طبق آن مرد دارای Sexualite فعال و خشن است در حالی که زن دارای Sexualite منفعل و خود آزار می باشد.این تئوری پایه اش تضاد دو جنس زن و مرد است و این که به آن ها به عنوان دو موجود مکمل نگاه می کند.

شخصیت اصلی مرد به گونه ای است که به او نقش شکارچی می دهد و از او موجودی می سازد که دوست دارد جنس مخالف را به چنگ آورد و بر او برتری داشته باشد.زن درست نقطه مقابل است، موجودی است که دوست دارد به دستش بیاورند و مطیع و زیر سلطه باشد. در نتیجه تنها کاری که برای به دست آوردن جنس مخالف می تواند بکند به معرض در آوردن خود و انتظار کشیدن لحظه ای است که مردی که خواهان اوست او را به تصرف در آورد. طبق این ایده، زن تنها در این منفعل بودن و زیر سلطه بودن است که احساس لذت می کند. همان طور که گفتیم این تئـوری به مرد نقش شکارچی و به زن نقش طعمه را می دهد.

نمونه این طرز تلقی را در آثار مرتضی مطهری مشاهده می کنیم:

"طبیعت مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا و زن را مظهر مطلوب بودن آفریده است. زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است... مرد می خواهد شخص زن را تصاحب کند و در اختیار بگیرد و زن می خواهد دل مرد را مسخر کند... مرد می خواهد از بالای سر زن بر او مسلط شود، مرد می خواهد زن را بگیرد و زن می خواهد او را بگیرند."(نظام حقوق زن در اسلام)

2- تئـوری نهان (نهفته) که بیشتر در ناخودآگاه اسلامی به میزان زیادی سرکوب شده Sexualite زن را فعال تلقی می کند و این طور عنوان می کند که یکی از اهداف اصلی تمدن کنترل کردن این Sexualite فعال است که به زن قدرتی مخرب می دهد .

این تئوری در افکار و نوشته های غزالی به چشم می خورد، این نگرش به زن نقش شکارچی و به مرد نقش قربانی منفعل را می دهد. این دو تئـوری یک نقطه مشترک دارند و آن توافق هر دو روی قدرت زن در مغلوب کردن مرد است و آن نه از طریق زور بلکه از طریق نیرنگ.بر خلاف تئـوری آشکار که زن و مرد را نقطه متضاد می داند تئوری "نـــهــان" معتقد است که زن و مرد شباهت ها ی جنسی زیادی با هم دارند، از نظر غزالی زن و مرد دارای یک نوع سلول جنسی واحد هستند که آن را "مـــاء" می نامند و بچه را محصول هر دو سلول جنسی می داند. غزالی انزال را نه تنها برای مرد بلکه برای زن هم قائل می شود . تفاوت زن و مرد از لحاظ جنسی برای او بیشتر در سطح ریتم و سرعت رسیدن به انزال است که در زن بسیار آرام تر از مرد صورت می گیرد. تفاوت فیزیکی بین دو جنس یکی از علت هایی است که ممکن است باعث عدم هماهنگی آن ها در روابط جنسی شود، بدین گونه که ممکن است مرد سریع تر از زن به انزال رسد.

"در حقیقت خیلی اوقات انزال زن در روابط جنسی به تعویق می افتد و به جای تسکین جنسی باعث تشدید تحریک جنسی او می شود، از طرفی این مسئـله که مرد خیلی زود به هم آغوشی خاتمه دهد می تواند برای زن سرخوردگی به همراه آورد." به عقیده غزالی خواسته ها و امیال جنسی زن بسیار قابل ملاحظه است و لازم است که مرد بتواند این احتیاجات را ارضاء کند، "زیرا وظیفه مرد است که زن با تقوا باقی بماند در مجموع بهتر است که مرد رابطه جنسی خود را با همسرش، بر اساس نیازهای او کاهش و یا افزایش دهد و این در جهت این است که زن با تقوا باقی بماند." تئوری غزالی ارتباط مستقیمی بین تقوای زن و نظم اجتماعی می بیند و به خاطر همین است که این قدر به روی ضرورت ارضای جنسی زن توسط شوهر تاکید می کند به نظر او اگر زن به شوهرش اکتفا کند و با جذب مردان دیگر فتنه بر پا نکند نظم اجتماعی بر قرار خواهد ماند.تمایلات جنسی زن و ترسی که این مسئله در غزالی ایجاد می کند او را به این نتیجه می رساند که اعتراف کند چقدر برای یک مرد ارضای جنسی یک زن کار مشکلی است."اگر علما هیچ وقت احتیاجات زن را در زمینه همخوابگی مشخص نکرده اند به خاطر این است که این کار بسیار مشکل است."
در ادامه مطرح می کند که یک مرد تا آن جا که می تواند و برایش ممکن است باید با زنانش رابطه جنسی بر قرار کند چون تعداد زن های مجاز در اسلام چهار تا است؛ او ناچار است حداقل چهار روز یک بار را برای هر زن حساب کند. در اینجا متوجه این تضاد در غزالی و در قوانین اسلام می شویم که از یک طرف به مرد اجازه روابط جنسی متعدد با افراد متعدد را می دهد و از طرفی دیگر این را لازم می بیند که برای این که جامعه اسلامی نظمش به هم نخورد غریزه جنسی زن را نیز ارضا کند، ولی چون عملاّ می داند که این کار با توجه به قوانین نابرابر اسلام در قبال زن و مرد غیر ممکن است در نتیجه قوانین سختی را برای زن و زندگی اجتماعی او و روش لباس پوشیدن و غیره تحمیل می کند تا بدین طریق نظم جامعه اسلامی تضمین شود. یکی از چیزهایی که غزالی بر آن تاکید می کند نوازش قبل از رابطه جنسی است، او به اهمیتی که این مسـئله برای ارضا جنسی زن دارد اشاره می کند و آن را یکی از وظایف مرد مسلمان به شمار می آورد و حدیث زیر را در این ارتباط نقل می کند:

"پیامبر گفت: هیچ کدام از شما مثل حیوانات خودش را روی همسرش نیاندازد، بلکه پیش از آن پیامی بین آن ها رد و بدل شود، از او پرسیدند: این پیام چیست؟ پاسخ داد: بوسه و  کلام محبت آمیز. حدیث دیگری که در حین ارتباط از محمد(ص) نقل می کنند به شرح زیر است: "مرد نباید پیش از اعمال زیر با زنش همخوابگی کند: کلمات مهر آمیز، نوازش، در کنارش دراز کشیدن، بدین صورت او نیز نیازهایش را بر آورده خواهد کرد." همان طور که گفتیم تمام این ها برای کاستن خطری است که زن برای جامعه اسلامی دارد.

حدیث زیر در این ارتباط از محمد(ص) نقل می کند: "بعد از مرگم هیچ خطری را بیش از زن ها برای مردها نمی بینم." (*)

اگر بخواهیم مقایسه کوتاهی بین اسلام و مسیحیت در این ارتباط کنیم نکته مهمی که باید عنوان کنیم این است که در مسیحیت غربی این خود غریزه جنسی است که مورد حمله قرار می گیرد و غریزه جنسی به صورت غریزه ی حیوانی تبدیل می شود، اسلام راهی کاملاّ متفاوت را انتخاب کرده، این غریزه جنسی نیست که مورد حمله قرار می گیرد بلکه این زن است که عامل فتنه است و در نتیجه تجسمی از هرج و مرج است و قدرتی مخرب در خود دارد. مشاهده می کنیم که در تئـوری اسلامی غریزه به حالت خالصش انرژی است که می تواند در جهت سازنده، در جهت الهی و جامعه اسلامی، استفاده شود اگر که مطابق با قانون باشد. خود غریزه جنسی نیست که خطرناک است بر عکس این غریزه سه کاربرد مثبت و حیاتی دارد:
1ـ به مسلمان اجازه ادامه بقا می دهد.
2ـ به عنوان وسیله ای است که مسلمان می تواند با آن از نعماتی که در بهشت خدا وعده داده آشنا شود و این باعث می شود که قوانین اسلام را اجرا کند.
3ـ سومین کاربرد این که طبق آن چه غزالی می گوید ارضای غریزه جنسی برای این که انرژی انسان به کارهای دیگر منعکس شود لازم است.

" روح و جان خیلی سریع از انجام وظیفه خسته می شود، زیرا که این وظایـف ضد طبیعت او هستند ولی اگر گاه گداری بتواند با لذتی خستگی خود را بیرون آورد برای کار و انجام وظیفه نیرو پیدا می کند. همراهی و مقاربت با زنان حالت آرامش و بیرون کردن خستگی و استراحت قلبی را به همراه دارد، مهم است که جان انسان با روش هایی که مذهب به او اجازه داده استراحت کند."

ادامه دارد

* مژگان کاهن، روانشناس از دانشگاه ULB بروکسل
mojgankahen44@yahoo.fr  نقل از سایت گویا

توضیح ----------------------------------------------------------------------------------

(*) از آنجا که هدف این سایت مطرح کردن نظریات گوناگون است بر آن شدیم تا دیدگاههای خانم کاهن از دانشگاه بروکسل را در اینجا نقل کنیم.
اما نکته ای که در نگاه اول به نظر می رسد این است که حداقل خانم کاهن منابع معتبری برای تحقیقات خودشون در مورد نظریات و احادیثی که به پیامبر نسبت داده اند انتخاب نکرده اند. و مطالبی را به پیامبر نسبت داده اند که صحت ندارد. مانند :
حدیثی از محمد(ص) است که می گوید: "بعد از وفاتم دو خطر جامعه اسلامی را تهدید می کند، کفار از بیرون و زنان از درون"
"محمد(ص) و یارانش روزی گرد هم نشسته بودند، مردی یهودی نیز در نزدیکی آن ها نشسته بود به یکی از یاران محمد(ص) گفت: من با زنم در حال ایستاده جماع می کنم، دیگری گفت من زمانی که او بر پهلو دراز کشیده و یا زانو زده، یهودی گفت: این نشان می دهد که شما به حیوانات شبیه هستید، ما تنها با یک روش با همسرانمان همخوابگی می کنیم. در این حال خدا این آیه را نازل کرد:
"زنان شما کشتزارها ی شما هستند هرگونه که می خواهید بر آن ها برآیید"
با کمی تحقیق در متون معتبر اسلامی به سادگی می توان دریافت که بخش اعظم مطالب یادشده یا صحت نداشته و یا به شکل صحیحی نقل نشده است در این رابطه می توانید با مصالبی که
لینک آنها در کنار صفحه قرار دارد مراجعه کنید.

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست شما شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:13 http://www.adinehbook.com

بازاریابی برای صاحبان وبلاگ و سایت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد